★عروسکی در دست شیطان 1★
(ویو چویا)
دینگ دینگ دینگ
چویا:آه...دوباره یه روز فا*کی دیگه...همش باید تحقیرشم اه...
چویا:ساعت چند شده؟
چویا:اوهههه...دیرم شد باز...
.
.
.
(ویو دانشگاه)
چویا:*مشغول توی افکارش*
ناشناس:باز دیر اومدی؟چرا چویا؟
چویا:...
ناشناس:چویااا
چویا:ها...ااا سلام استاد
استاد:آه...لازم نیست استاد صدام بزنی...بهت گفتم میتونی ناکا بگی
چویا:ولی من دلیلی نمیبینم که باهاتون صمیمی شم استاد
استاد:باش باش حوصله بحث ندارم...
چویا:هوم
*چند دقیقه بعد*
زینگگگگ زینگگگ
آتسوشی:اوووو سلام هویجج باز خواب موندی؟
چویا:سلام آتسو...اولن من هویج نیستم اسم دارم چویااا بکن تو مغزت...دومن اره خواب موندم...
اتسوشی:خوب حالا هویج...بیا بریم سر کلاس شنیدم استاد شیمی عوض شده...
چویا:هوم...منم شنیدم دستیار مدیر عوض شده...
اتسوششی:هوم...یادم بنداز برم ببینم کیه!
چویا:...
*سر کلاس*
دازای:اهمم...سلام...من دازای اوسامو هستم دبیر شیمی تون...
همه:دست و جیغ
یکی از دخترا/هینا:اووو استاد عجب خوشگلید!
دازای:خودم میدونم
چویا:اوو چه پیری خودشیفته ای
دازای:خبب...خودتون و معرفی کنید...
آتسوشی:من آتسوشی ناکاجیما هستم!خوشبختم
چویا:من چویا ناکاهارا هستم...
دازای:خوشبختم هویج کوتوله
چویا:عمته بیشعور
دازای:ههههه
*پایان کلاس*
چویا:آییی خسته شدم...
آتسوشی:منم..
چویا:من دیگه باید برم آتسو میبینمت...
آتسو:بای
چویا:...
.
.
.
(ویو چویا)
چویا:داشتم میدویدم که یهو با مخ لیز خوردم آه فا*ک
اون از صبح اینم از الان...
به زیر پام نگاه کردم که یه برگه دیدم روش نوشته بود استخدام آیدل
هوم...حقوقشم خوبه...فقط رقصم و چیکار کنم؟...فکر کنم بلدم...نه باید تمرین کنم...فردا میرم ببینم چی میشه!فعلا برم خونه خیلی خسته ام...
________________________________
★ببخشید میدونم خراب کردم چون ساعت ۲ نوشتم خسته بودم ولی به قولم عمل کردم راستی حمایت یادتون نره اگه لایکا به ۴ تا نرسه پارت نمیدم بای بای★
دینگ دینگ دینگ
چویا:آه...دوباره یه روز فا*کی دیگه...همش باید تحقیرشم اه...
چویا:ساعت چند شده؟
چویا:اوهههه...دیرم شد باز...
.
.
.
(ویو دانشگاه)
چویا:*مشغول توی افکارش*
ناشناس:باز دیر اومدی؟چرا چویا؟
چویا:...
ناشناس:چویااا
چویا:ها...ااا سلام استاد
استاد:آه...لازم نیست استاد صدام بزنی...بهت گفتم میتونی ناکا بگی
چویا:ولی من دلیلی نمیبینم که باهاتون صمیمی شم استاد
استاد:باش باش حوصله بحث ندارم...
چویا:هوم
*چند دقیقه بعد*
زینگگگگ زینگگگ
آتسوشی:اوووو سلام هویجج باز خواب موندی؟
چویا:سلام آتسو...اولن من هویج نیستم اسم دارم چویااا بکن تو مغزت...دومن اره خواب موندم...
اتسوشی:خوب حالا هویج...بیا بریم سر کلاس شنیدم استاد شیمی عوض شده...
چویا:هوم...منم شنیدم دستیار مدیر عوض شده...
اتسوششی:هوم...یادم بنداز برم ببینم کیه!
چویا:...
*سر کلاس*
دازای:اهمم...سلام...من دازای اوسامو هستم دبیر شیمی تون...
همه:دست و جیغ
یکی از دخترا/هینا:اووو استاد عجب خوشگلید!
دازای:خودم میدونم
چویا:اوو چه پیری خودشیفته ای
دازای:خبب...خودتون و معرفی کنید...
آتسوشی:من آتسوشی ناکاجیما هستم!خوشبختم
چویا:من چویا ناکاهارا هستم...
دازای:خوشبختم هویج کوتوله
چویا:عمته بیشعور
دازای:ههههه
*پایان کلاس*
چویا:آییی خسته شدم...
آتسوشی:منم..
چویا:من دیگه باید برم آتسو میبینمت...
آتسو:بای
چویا:...
.
.
.
(ویو چویا)
چویا:داشتم میدویدم که یهو با مخ لیز خوردم آه فا*ک
اون از صبح اینم از الان...
به زیر پام نگاه کردم که یه برگه دیدم روش نوشته بود استخدام آیدل
هوم...حقوقشم خوبه...فقط رقصم و چیکار کنم؟...فکر کنم بلدم...نه باید تمرین کنم...فردا میرم ببینم چی میشه!فعلا برم خونه خیلی خسته ام...
________________________________
★ببخشید میدونم خراب کردم چون ساعت ۲ نوشتم خسته بودم ولی به قولم عمل کردم راستی حمایت یادتون نره اگه لایکا به ۴ تا نرسه پارت نمیدم بای بای★
۳.۴k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.