.....بعد سه روز.....

.....بعد سه روز.....

سوجون ویو
اوففف خیلی خستم رسیدیم مدرسه ولی ا.ت کو؟موند کمپ؟😐نه بابا اومد....
<چشمش به ا.ت میوفته که پیش نامجونه>
عیش....
<میره سمتشون>
نامجون ویو
داشتم با ا.ت حرف میزدم میخواستم بیشتر پیشش باشمو همو ببینیم پس...
نامی:ا.ت،میای بعد اینجا بریم کافه یکمم خرید کنیم
+:اوممم فک نکم خستم چرا گفتی؟
نامی:میخوام برای یکی کادو بخرم،فک کنم تو بتونی کمکم کنی...
+:دختره؟
نامی:اوهوم
+:🫤اوک
◇:ا.ت
+:او سوجون اینجایی؟بریم؟
◇:اره..
نام:کجا میرین؟
+:خونه...
نامی:مگه قرار نشد بامن بریم کافه؟):
◇:*حسودی*(😂)
+:اره ،خب...عب نداره فردا بریم تعطیله...
نامی:باش..
بعد ا.ت دست سوجونو گرفت رفت ،واسا چی؟چرا باید دست همو بگیرن؟دست قهته؟(نمیدونم در نوشتم یا نه مسخره نکنید😐✋️🩴)
سوجون ویو
◇:چرا میخوایین باهم برین کافه ؟
+:میخواد برای یکی کادو بخره...
◇:اها..ا.ت
ا.ت رو سمت خودم برگردوندم
◇:بوش بده(: (کیوت)<خم شد سمتش>
+:وادافاک😐این چیه 🤨سوجون؟خودتی؟🫤
◇:عیش بیجنبه همین دوروز پیش جیمین خودشو کیوت کرد لپشو بوس کردی):
+:😂
+:اوکی بریم خونه بوش میدم😂😂
◇:یا مسخره نکننن
+:باشه اقای حسود😂
◇:من حسود نیستم(اصنن ،حتی یزره😂)
*گوشی ا.ت زنگ خورد*
+:الو ؟
_:........
+:او هوسوک ،چیشده این چیه صداییه؟
_:........
+:چی؟
_:........
+:الان کجایی؟
_:........
+:پنج دیقه ایی اونجام یکم صب کن، باشه؟

◇:چیشده؟

+:<بقض>فقد دنبالم بیا چیزیم نپرس

..... تو ماشین .......
◇:یاخداا
ا.ت تروخداا
اروم ترررر
الان میزنی به یکی
ا.تتتتت

ویو ا.ت
+:هوسوکککک
دوییدم سمتش ،خون همجاش بود....