ستاره ی کره ای ایرانی
ستاره ی کره ای ایرانی
پارت ۲ (به شرط رسید)
ویو ا. ت:
سریع رفتم لباس توخونه ای پوشیدم و رفتن به سمت آشپزخونه
سریع نودل رو ساختم و شروع کردم به خوردن
انقد گشنم بود که هیچی نمیفهمیدم فقط میخوردم
نودل تموم شد و منم سیر شدم
داشتم ظرفای نودل رو میشستم که یاد کمپانی افتادم
سریع ظرفا رو شستم و رفتم رو تختم تا به کمپانی فک کنم و جواب پی دی نیم رو بدم
(نیم ساعت بعد)
و به نتیجه رسیدم
خب به کمپانی زنگ میزنم و بهش میگم قبوله
ولی الان ساعت ۳ بعد از ظهره
پس بعدا زنگش میزنم
(یک ساعت بعد)
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت چهاره و من ساعت ۶ برم سر کلاسم (یادم رفت بگم ا. ت مربی کاراته هم هستش) تند تند کارامو انجام دادم و عصرونه خوردم
عصرونه تموم شد دیدم ساعت یه ربع پنجه و تند تند رفتم توی حموم و یه دوش ۲٠ مینی گرفتم و اومدم بیرون
دیدم ساعت ۵ و پنج دقیقه س و لباسام و وسایل های باشگاه رو برداشتم و اماده شدم که برم بیرون ودیدم ساعت ۵ و نیمه و تا باشگاه ۳٠ دقیقه راهه و کلاسم ساعت ۶ شروع میشه
سریع ماشینمو روشن کردم و راه افتادم
(۲٠ دقیقه بعد)
رسیدم
(۱ ساعت بعد)
هوففف بلاخره تموم شد
ساعت ۷ به کمپانی زنگ بزنم بهش بگم
گوشی:
بوققق
بوققق
_الو
سلام آقای پی دی نیم
_سلام خانم پارک
آقای پی دی نیم من قبول میکنم که توی این کمپانی دنسر بشم
_چه خوب
خانم پارک فردا ساعت ۱٠ به کمپانی بیاید
چشم
_چشمت بی بلا
خدافظ فردا میبینمتون
_خدافظ
رفتم خونه و لباسام رو عوض کردم و لباس تو خونه لی پوشیدم
گشنم بود
گفتم بزار زنگ بزنم پیتزا بیارن
زنگ زدم و گفتن تا ۱٠ دقیقه ی دیگه اون جا هستیم و واقعا اینجا بودن
پیتزا رو گرفتم و پیک هم رفت
پیتزای پپرونی سفارش داده بودم
من عاشق پیتزای پپرونی هستم
تلوزیون رو روشن کردم و یه فیلم گذاشتم و شروع کردم به خوردن پیتزا
بعد از ۴ تیکه سیر شدم و باقی پیتزا رو تو ی ظرف و توی یخچال گذاشتم
تلوزیون رو خاموش کردم
برای فردا خیلی ذوق داشتم که برم جیمین رو از نزدیک ببینم برای همین تند تند کارامو انجام دادم و رفتم رو تختم و به فردا فک میکردم
این داستان ادامه دارد...
پایان این پارت 😊
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🥰
شرط پارت بعد:
لایک 16
دوستون دارممم💖
پارت ۲ (به شرط رسید)
ویو ا. ت:
سریع رفتم لباس توخونه ای پوشیدم و رفتن به سمت آشپزخونه
سریع نودل رو ساختم و شروع کردم به خوردن
انقد گشنم بود که هیچی نمیفهمیدم فقط میخوردم
نودل تموم شد و منم سیر شدم
داشتم ظرفای نودل رو میشستم که یاد کمپانی افتادم
سریع ظرفا رو شستم و رفتم رو تختم تا به کمپانی فک کنم و جواب پی دی نیم رو بدم
(نیم ساعت بعد)
و به نتیجه رسیدم
خب به کمپانی زنگ میزنم و بهش میگم قبوله
ولی الان ساعت ۳ بعد از ظهره
پس بعدا زنگش میزنم
(یک ساعت بعد)
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت چهاره و من ساعت ۶ برم سر کلاسم (یادم رفت بگم ا. ت مربی کاراته هم هستش) تند تند کارامو انجام دادم و عصرونه خوردم
عصرونه تموم شد دیدم ساعت یه ربع پنجه و تند تند رفتم توی حموم و یه دوش ۲٠ مینی گرفتم و اومدم بیرون
دیدم ساعت ۵ و پنج دقیقه س و لباسام و وسایل های باشگاه رو برداشتم و اماده شدم که برم بیرون ودیدم ساعت ۵ و نیمه و تا باشگاه ۳٠ دقیقه راهه و کلاسم ساعت ۶ شروع میشه
سریع ماشینمو روشن کردم و راه افتادم
(۲٠ دقیقه بعد)
رسیدم
(۱ ساعت بعد)
هوففف بلاخره تموم شد
ساعت ۷ به کمپانی زنگ بزنم بهش بگم
گوشی:
بوققق
بوققق
_الو
سلام آقای پی دی نیم
_سلام خانم پارک
آقای پی دی نیم من قبول میکنم که توی این کمپانی دنسر بشم
_چه خوب
خانم پارک فردا ساعت ۱٠ به کمپانی بیاید
چشم
_چشمت بی بلا
خدافظ فردا میبینمتون
_خدافظ
رفتم خونه و لباسام رو عوض کردم و لباس تو خونه لی پوشیدم
گشنم بود
گفتم بزار زنگ بزنم پیتزا بیارن
زنگ زدم و گفتن تا ۱٠ دقیقه ی دیگه اون جا هستیم و واقعا اینجا بودن
پیتزا رو گرفتم و پیک هم رفت
پیتزای پپرونی سفارش داده بودم
من عاشق پیتزای پپرونی هستم
تلوزیون رو روشن کردم و یه فیلم گذاشتم و شروع کردم به خوردن پیتزا
بعد از ۴ تیکه سیر شدم و باقی پیتزا رو تو ی ظرف و توی یخچال گذاشتم
تلوزیون رو خاموش کردم
برای فردا خیلی ذوق داشتم که برم جیمین رو از نزدیک ببینم برای همین تند تند کارامو انجام دادم و رفتم رو تختم و به فردا فک میکردم
این داستان ادامه دارد...
پایان این پارت 😊
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🥰
شرط پارت بعد:
لایک 16
دوستون دارممم💖
۱.۲k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.