داد زد و به سمت زیرزمین پهناور تیمارستان رفت تاریک و خالی
داد زد و به سمت زیرزمین پهناور تیمارستان رفت تاریک و خالی اما ترسناک به زیر یکی از تخت های اونجا رفت و پنهان شد
_تو موقعیتم
_اوکی
شروع شد تعقیب و گریز اونها
ساعت تقریبا از ۲ گذشته بود که لاهی مردی رو دقیقا با قد و قواره مرد دیشب دید پس سریعا به سمت اون رفت
آروم مشغول تعقیبش شد
درست بود! اون همون بود و به سمت زیرزمین می رفت
اما شخص دیگه ای هم کنارش بود
آروم رفتن
_کوک حس بدی دارم
_هوم
_افراد آروم وارد زیرزمین بشین دعوا راه نندازین
هر دو با هم به سمت زیرزمین می رفتن
بعد از رسیدن بله!
افراد گنگ کرون رسیده بودن کوک جلو رفت و نگاهی به اونها انداخت و اون میز رو جلو انداخت
جیمی از تمام حادثه مشغول فیلمبرداری بود خوب بود
لاهی خودش رو آروم وارد اونجا کرد و پشت کمدی پنهان شد
_اینجام جیم
با شنیدن حرف لاهی جیمی راحت شد و هوفی کشید اما لعنت به این چیزی که می دید
مادرش زنگ زد!!
_جوجه جوجه جوجه جوجه جوجه
صدای زنگ بلند جوجه کل فضا رو گرفت لاهی ضربه ای به صورتش زد دوست احمقش رید به معنای واقعی کلمه
_هی جئون جوجه زنگ گوشیته
_خفه شو احمق!
داد زد و به یونگ اشاره کرد که به سمت صدا بره
یونگ یقه ی جیمی رو گرفت و اون رو در آورد که
جیمی تفنگش رو در آورد
_همین الان تسلیم شین وگرنه کل مامورا میریزن تو
همه شروع به خندیدن کردن اما لاهی در این موقعیت درست پشت سر کوک قرار گرفت تا در صورت بروز حادثه گروگان بگیرتش
_عه بگو بیان
کوک لب زد و خندید و در حرکتی جیمی رو خلع سلاح کرد
...
#جنگل یوسانگ
#بی تی اس
_تو موقعیتم
_اوکی
شروع شد تعقیب و گریز اونها
ساعت تقریبا از ۲ گذشته بود که لاهی مردی رو دقیقا با قد و قواره مرد دیشب دید پس سریعا به سمت اون رفت
آروم مشغول تعقیبش شد
درست بود! اون همون بود و به سمت زیرزمین می رفت
اما شخص دیگه ای هم کنارش بود
آروم رفتن
_کوک حس بدی دارم
_هوم
_افراد آروم وارد زیرزمین بشین دعوا راه نندازین
هر دو با هم به سمت زیرزمین می رفتن
بعد از رسیدن بله!
افراد گنگ کرون رسیده بودن کوک جلو رفت و نگاهی به اونها انداخت و اون میز رو جلو انداخت
جیمی از تمام حادثه مشغول فیلمبرداری بود خوب بود
لاهی خودش رو آروم وارد اونجا کرد و پشت کمدی پنهان شد
_اینجام جیم
با شنیدن حرف لاهی جیمی راحت شد و هوفی کشید اما لعنت به این چیزی که می دید
مادرش زنگ زد!!
_جوجه جوجه جوجه جوجه جوجه
صدای زنگ بلند جوجه کل فضا رو گرفت لاهی ضربه ای به صورتش زد دوست احمقش رید به معنای واقعی کلمه
_هی جئون جوجه زنگ گوشیته
_خفه شو احمق!
داد زد و به یونگ اشاره کرد که به سمت صدا بره
یونگ یقه ی جیمی رو گرفت و اون رو در آورد که
جیمی تفنگش رو در آورد
_همین الان تسلیم شین وگرنه کل مامورا میریزن تو
همه شروع به خندیدن کردن اما لاهی در این موقعیت درست پشت سر کوک قرار گرفت تا در صورت بروز حادثه گروگان بگیرتش
_عه بگو بیان
کوک لب زد و خندید و در حرکتی جیمی رو خلع سلاح کرد
...
#جنگل یوسانگ
#بی تی اس
۱.۹k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.