ʀᴀɪɴ
#ʀᴀɪɴ
Part nine
این چند روزه خبر جدیدی نبود داشتن به کریسمس نزدیک تر میشدن......
جیمین کل گذشتش رو برای یونگی تعریف کرد و الان که جیمین داشت بهبود پیدا میکرد یونگی هم حالش بهتر بود و توی بعضی از جراحی های مهم شرکت میکرد البته اگه جنی میذاشت . همه کادر بیمارستان داشتن روبه مریضی میرفتن و کسی دلیلشو نمیدونست . اول که تهیونگ بود که حالش بد شده بود و بعد جین و هوسوک معلوم نبود چه اتفاقی داره میوفته ولی خب کسی محل نمیداد البته به جز یونگی که دیگه اون روز از کوره در رفت.
جین: بچه ها چقدر دیگه تا کریسمس مونده؟
یونگی: اهیونا اون تقویم رو بده من خسته امممم
اهیون: یونگیا تو کی خسته نبودی؟
یونگی: بعدا دارم برات شیطون حالا آسا هم بگو.......
حرف یونگی با سرفه جین نصفه موند. جین طوری سرفه میکرد که نفسش بالا نمیومد . اهیون دوید پیشش تا اینکه با حرف یونگی سر جاش موند
یونگی: اهیون جلو نرو .
اهیون: حال جین اوپا.....
یونگی: بذار خودم میرم نمیخوام تو چیزیت بشه . جین حالت خوبه ؟ اهیون میشه آب بیاری سریع
اهیون سریع کاری که اوپاش گفت و انجام داد و در بطری رو باز کرد و داد دست پسر بزرگتر . یونگی تشکری زیر لب کرد و آروم آب رو روی لب جین گذاشت و بهش اشاره کرد که بخوره
یونگی: الان خوبی؟
جین: اره خوبم
یونگی: این یه مشکل جدیده اپل که تهیونگ بعد جونگکوک بعد تو و بعد هم هوسوک چه خبره دقیقا؟
اهیون: دوتا سوال دارم یونگیا
یونگی: بپرس
اهیون: اول اینکه دکتر کیم تهیونگ از اون عمل جراحی که بیمارش فوت کرد مریضی گرفت پس ممکنه بیمار ناقل بوده باشه جیهون اوپا بهش نزدیک بوده پس اونم گرفته بعد داده به هوسوک اوپا که داداششه و بعد هم جین اوپا از اون روز که تهیونگ اوپا حالش بد شد ازش گرفت پس یعنی یه بیماری جدیده؟
یونگی: ممکنه اهیون تو و آسا و من باید بریم از تمام بیمار ها و پرسنل بخش آزمایش خون بگیریم تا اگه چیز مشکوکی بود قرنطینه کنیم .....فقط اینکه یکی باید به همه خبر بده دقیق کیا تو بیمارستان هستن امروز ؟؟
اهیون: امممم..... آسا و رورا و لیسا اونی و هارام اونی و جین اوپا و خودت و ..... اممم...جیهون اوپا
یونگی: راستی سوال دومت چی بود ؟ و اینکه جنی کجاست؟ مگه قرار نبود پیش من بمونه؟
اهیون: دومین سوال اینکه جونگکوک کیه همه راجبش حرف میزنیددددد و اینکه استاد کیم گفت میره خونه یکم خسته.....وای نه استاد کیم هم.....
یونگی: ما وقت کافی نداریم گوشیمو بده.....راستی گوشیم کو؟
جیمین: اگه منو این وسط ببینید گوشیت دست منه....
Part nine
این چند روزه خبر جدیدی نبود داشتن به کریسمس نزدیک تر میشدن......
جیمین کل گذشتش رو برای یونگی تعریف کرد و الان که جیمین داشت بهبود پیدا میکرد یونگی هم حالش بهتر بود و توی بعضی از جراحی های مهم شرکت میکرد البته اگه جنی میذاشت . همه کادر بیمارستان داشتن روبه مریضی میرفتن و کسی دلیلشو نمیدونست . اول که تهیونگ بود که حالش بد شده بود و بعد جین و هوسوک معلوم نبود چه اتفاقی داره میوفته ولی خب کسی محل نمیداد البته به جز یونگی که دیگه اون روز از کوره در رفت.
جین: بچه ها چقدر دیگه تا کریسمس مونده؟
یونگی: اهیونا اون تقویم رو بده من خسته امممم
اهیون: یونگیا تو کی خسته نبودی؟
یونگی: بعدا دارم برات شیطون حالا آسا هم بگو.......
حرف یونگی با سرفه جین نصفه موند. جین طوری سرفه میکرد که نفسش بالا نمیومد . اهیون دوید پیشش تا اینکه با حرف یونگی سر جاش موند
یونگی: اهیون جلو نرو .
اهیون: حال جین اوپا.....
یونگی: بذار خودم میرم نمیخوام تو چیزیت بشه . جین حالت خوبه ؟ اهیون میشه آب بیاری سریع
اهیون سریع کاری که اوپاش گفت و انجام داد و در بطری رو باز کرد و داد دست پسر بزرگتر . یونگی تشکری زیر لب کرد و آروم آب رو روی لب جین گذاشت و بهش اشاره کرد که بخوره
یونگی: الان خوبی؟
جین: اره خوبم
یونگی: این یه مشکل جدیده اپل که تهیونگ بعد جونگکوک بعد تو و بعد هم هوسوک چه خبره دقیقا؟
اهیون: دوتا سوال دارم یونگیا
یونگی: بپرس
اهیون: اول اینکه دکتر کیم تهیونگ از اون عمل جراحی که بیمارش فوت کرد مریضی گرفت پس ممکنه بیمار ناقل بوده باشه جیهون اوپا بهش نزدیک بوده پس اونم گرفته بعد داده به هوسوک اوپا که داداششه و بعد هم جین اوپا از اون روز که تهیونگ اوپا حالش بد شد ازش گرفت پس یعنی یه بیماری جدیده؟
یونگی: ممکنه اهیون تو و آسا و من باید بریم از تمام بیمار ها و پرسنل بخش آزمایش خون بگیریم تا اگه چیز مشکوکی بود قرنطینه کنیم .....فقط اینکه یکی باید به همه خبر بده دقیق کیا تو بیمارستان هستن امروز ؟؟
اهیون: امممم..... آسا و رورا و لیسا اونی و هارام اونی و جین اوپا و خودت و ..... اممم...جیهون اوپا
یونگی: راستی سوال دومت چی بود ؟ و اینکه جنی کجاست؟ مگه قرار نبود پیش من بمونه؟
اهیون: دومین سوال اینکه جونگکوک کیه همه راجبش حرف میزنیددددد و اینکه استاد کیم گفت میره خونه یکم خسته.....وای نه استاد کیم هم.....
یونگی: ما وقت کافی نداریم گوشیمو بده.....راستی گوشیم کو؟
جیمین: اگه منو این وسط ببینید گوشیت دست منه....
۱.۲k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.