p6
#تکپارتی
#عروسکمن
دلم میخواست بازم ادامه بدم رفتم داخل وان بدن بی جونشو بلند کروم نشستم روی خودمو قرارش دادم
و اروم وارد سور/اخ تنگش کردم بدنش خیس بود کل بدنش و سرد شده بود
چنتا تلمبه پشت هرم زدم که خون ازش جاری شد
دیگه واقعا بستش بود به اندازه کافی تنبیه شده بود
دلم نمیخواست اتفاقی براش بیوفته
ازش بیرون کشیدم بدنشو شستم
خش کردم و گزاشتم روی تخت شروع کردم به پانسمان کردن بدنش
حالا که داشتم فکر میکردم
از خودم در اومده بودم واقعا بدنش پر از زخم بود
قلبم به درد اومد
خیلی زیاده روی کرده بودم بدن قشنگش کبود شده بود
وقتی کارم تموم شد کنارش خوابیدم
و بغلش کردم
چند ساعت بعد به هوش اومد
از صداش معلوم بود خیلی درد داره شروع کرد به گریه کردن و تقلا میکرد از بغلم دربیاد
+ولم کن د..رد دارم لعنتی
شروع کرد به جیغ کشیدن
و از درد ناله میکرد خیلی نگران شدم ترسیدم
دکتر خبر کردم اومد
معاینه کرد کارای لازمو کرد
÷باید ۳ ماه رابطه نداشته باشید آقای جعون خیلی آسیب دیدن
وقتی رفتم داخل بی جون افتاده بود
بهش آرام بخش زده بود
-خوبی
+مگه برات مهمه
-اره مهمه
+نیست میزدی منو میکشتی دیگه
-همچین قصدی نداشتم
خشم جلوی چشامو گرفته بود خیلی عصبانی بودم حرفات کارات روانیم کرده بود نتونستم جلوی خودمو نگه دارم
+چرا مگه فقط یه عروسک معمولی نیستی
-نع یه عروسکی هستی که عاشقشم دیوونشم دوسش دارم این همه مدت نگفتم درسته
ولی میترسیدم وابستم بشی و بلایی سرم بیاد عذاب ببینی یا برعکس
از دوس داشتنت میترسیدم
و اینکه کارم فشارش زیاد بود روانیم کرده بود
ادامه دارد ......
#عروسکمن
دلم میخواست بازم ادامه بدم رفتم داخل وان بدن بی جونشو بلند کروم نشستم روی خودمو قرارش دادم
و اروم وارد سور/اخ تنگش کردم بدنش خیس بود کل بدنش و سرد شده بود
چنتا تلمبه پشت هرم زدم که خون ازش جاری شد
دیگه واقعا بستش بود به اندازه کافی تنبیه شده بود
دلم نمیخواست اتفاقی براش بیوفته
ازش بیرون کشیدم بدنشو شستم
خش کردم و گزاشتم روی تخت شروع کردم به پانسمان کردن بدنش
حالا که داشتم فکر میکردم
از خودم در اومده بودم واقعا بدنش پر از زخم بود
قلبم به درد اومد
خیلی زیاده روی کرده بودم بدن قشنگش کبود شده بود
وقتی کارم تموم شد کنارش خوابیدم
و بغلش کردم
چند ساعت بعد به هوش اومد
از صداش معلوم بود خیلی درد داره شروع کرد به گریه کردن و تقلا میکرد از بغلم دربیاد
+ولم کن د..رد دارم لعنتی
شروع کرد به جیغ کشیدن
و از درد ناله میکرد خیلی نگران شدم ترسیدم
دکتر خبر کردم اومد
معاینه کرد کارای لازمو کرد
÷باید ۳ ماه رابطه نداشته باشید آقای جعون خیلی آسیب دیدن
وقتی رفتم داخل بی جون افتاده بود
بهش آرام بخش زده بود
-خوبی
+مگه برات مهمه
-اره مهمه
+نیست میزدی منو میکشتی دیگه
-همچین قصدی نداشتم
خشم جلوی چشامو گرفته بود خیلی عصبانی بودم حرفات کارات روانیم کرده بود نتونستم جلوی خودمو نگه دارم
+چرا مگه فقط یه عروسک معمولی نیستی
-نع یه عروسکی هستی که عاشقشم دیوونشم دوسش دارم این همه مدت نگفتم درسته
ولی میترسیدم وابستم بشی و بلایی سرم بیاد عذاب ببینی یا برعکس
از دوس داشتنت میترسیدم
و اینکه کارم فشارش زیاد بود روانیم کرده بود
ادامه دارد ......
۱۳.۸k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.