شاهدخت درد p11
شاهدخت درد p11
ته: هرکسش که بودی الان. ا.ت مال منه بعدشم تو از من ضعیف تری حتی اگه باهام سر ا.ت بجنگی شکست میخوری(پوزخند)
سوهی: من که نمیخوام بجنگم
یهو ادمای سوهی ریختن داخل جلوی ته رو گرفتن همون موقع سوهی هم ا.ت رو بغل کرد و از مهمونی خارج شد باهم دیگه سوار ماشین شدن
ا.ت: ددی ممنوننن(با قیافع بامزع)
سوهی: بیبی گرلم باید برام جبران کنی(با قیافه شیطانی)
ا.ت اومد جوابشو بده که دید ته با ادماش افتاده دنبال ماشین سوهی
سوهی: ا.ت محکم بشین
سوهی پاشو گذاشت رو گازو با سرعت داشت میرفت که یهو کوک با ماشینش جلوی سوهی رو گرفت و سوهی مجبور شد ترمز بگیره
سوهی: ا.ت متاسفم میام دنبالت....
دوتایی پیاده شدنو ته داشت با چشمایی پر از عصبانیت پیششون میومد
ته: ا.ت خانوم فکر کردی کجا میری؟بریم خونه حسابتو میرسم
ا.ت: م. من متاسفم
ته: خیلی دیره
راستی اقای سوهی برای توام بد دارم
ته دست ا.ت رو کشید و داشت میبرد که سوهی گفت
سوهی: میام دنبالت....
ویو ته
دست ا.ت رو کشیدم و سوار ماشین کردم که تو راه کلا سکوت مطلق بود تا من سکوتو شکستم
ته: فکر کردی کجا میری ا.ت خانم؟
ا.ت: سوهی دوست پسرمه دلم خواست رفتم(با گریه)
ته: مثل اینکه بهت رو دادم پرو شدی میدونم خونه چیکارت کنم
رسیدن خونه که ته دست ا.ت رو کشید سمت اتاق خودش و ا.ت رو پرت کرد روی تخت و...
خماری
خدایی زیاد نوشتم دیگه پارت نخواین
شرط
۱٠ تا کامنت
20لایک
ته: هرکسش که بودی الان. ا.ت مال منه بعدشم تو از من ضعیف تری حتی اگه باهام سر ا.ت بجنگی شکست میخوری(پوزخند)
سوهی: من که نمیخوام بجنگم
یهو ادمای سوهی ریختن داخل جلوی ته رو گرفتن همون موقع سوهی هم ا.ت رو بغل کرد و از مهمونی خارج شد باهم دیگه سوار ماشین شدن
ا.ت: ددی ممنوننن(با قیافع بامزع)
سوهی: بیبی گرلم باید برام جبران کنی(با قیافه شیطانی)
ا.ت اومد جوابشو بده که دید ته با ادماش افتاده دنبال ماشین سوهی
سوهی: ا.ت محکم بشین
سوهی پاشو گذاشت رو گازو با سرعت داشت میرفت که یهو کوک با ماشینش جلوی سوهی رو گرفت و سوهی مجبور شد ترمز بگیره
سوهی: ا.ت متاسفم میام دنبالت....
دوتایی پیاده شدنو ته داشت با چشمایی پر از عصبانیت پیششون میومد
ته: ا.ت خانوم فکر کردی کجا میری؟بریم خونه حسابتو میرسم
ا.ت: م. من متاسفم
ته: خیلی دیره
راستی اقای سوهی برای توام بد دارم
ته دست ا.ت رو کشید و داشت میبرد که سوهی گفت
سوهی: میام دنبالت....
ویو ته
دست ا.ت رو کشیدم و سوار ماشین کردم که تو راه کلا سکوت مطلق بود تا من سکوتو شکستم
ته: فکر کردی کجا میری ا.ت خانم؟
ا.ت: سوهی دوست پسرمه دلم خواست رفتم(با گریه)
ته: مثل اینکه بهت رو دادم پرو شدی میدونم خونه چیکارت کنم
رسیدن خونه که ته دست ا.ت رو کشید سمت اتاق خودش و ا.ت رو پرت کرد روی تخت و...
خماری
خدایی زیاد نوشتم دیگه پارت نخواین
شرط
۱٠ تا کامنت
20لایک
۸.۱k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.