پارت ۹
فردا
ات ویو بعد از اینکه صبحونه خوردیم دکتر اومد خداروشکر میفهمم بچه مال جیمینه یا نه اگه باشه قول میدم طلاق بگیرم 😠
- ات. لیا دکتر اومد .. لیا بیا تو اتاق
& ب. باشه.
+ منم میام
& ایش باشه 😮💨
# سلام کدوم از شما ها هستین
- لیا هست.. فقط منو ات هم هستیم
# مشکلی نیست 🙂
@ همشون رفتن تو اتاق دیدن یک صندلی هست و کلی وسایل که حتی ات و لیا فکرشم نمیکردن
# خوب خانم لیا لباستون رو در بیارید و لباس زیر هم همین طور
& ب. باشه... فقط من باید رو این بشینم
@ لیا لباسش رو در میاره میشینه روی صندلی دکتر هم دست و پاهای لیا رو میبنده که دردش نیاد و الان قشنگ پو... میدونید چی میگم. معلوم بود و دکتر شروع میکنه
یک امپول بر میداره و میزنه به دو تا پاهای لیا که لیا..
& ایییییییییییییی 😫 درد هق دارم
و دکتر بعد از اینکه امپول رو میزنه یک میله نازک میاره و یواش میکنه توی لیا که جیغ لیا کل عمارت رو میگیره
& ل. لطفا درش.... ببببببییییااااررر
- خفه شو 😡
و دکتر اون میله رو میچرخونه و تو دستگاه مبینه که ایا جیمین کرده یا نه
& . جیغ.
# خوب هیچ بچه ای وجود نداره فقط کرده توش همین
- خوب دیدی ات 🥲
+ اره
# خوب میتونم میله رو در بیارم
@ اجازه چرا میگیره دختره مرد
- نه فقط یک لحظه میشه برید بیرون من یک کار نیمه تمام دارم
# حتما . رفت
@ و جیمین به ات گفت گوش هاشو بگیره و جیمین میله رو تا اخر فرو میکنه تو لیا که لیا فقط جیغ میکشه
& ههههههههققققق جیمین ل. لطفا درش بیار
- خودت درش بیارش از اول باید میدونستم که اون بچه مال من نیست
و رفتن
+ جیمین... امم میشه.. یک چیزی بگم
- بگو چرا میترسی
+ خوب .. اممم .. تو دختر بودن من رو گرفتی
- خوب 🤨
+ اممم میشه دیگه را
- نه نمیشه من هنوز تو شکم تو بچه نزاشتم بعد میگی دیگه رابطه نداشته باشیم 😡
ات ویو ترسیدم چون تا حالا این جوری جیمین رو ندیده بودم بعد خدا رو شکر تا اختر توم نکرد خوبه یادش نیست هوففف 😑🤐
ات ویو بعد از اینکه صبحونه خوردیم دکتر اومد خداروشکر میفهمم بچه مال جیمینه یا نه اگه باشه قول میدم طلاق بگیرم 😠
- ات. لیا دکتر اومد .. لیا بیا تو اتاق
& ب. باشه.
+ منم میام
& ایش باشه 😮💨
# سلام کدوم از شما ها هستین
- لیا هست.. فقط منو ات هم هستیم
# مشکلی نیست 🙂
@ همشون رفتن تو اتاق دیدن یک صندلی هست و کلی وسایل که حتی ات و لیا فکرشم نمیکردن
# خوب خانم لیا لباستون رو در بیارید و لباس زیر هم همین طور
& ب. باشه... فقط من باید رو این بشینم
@ لیا لباسش رو در میاره میشینه روی صندلی دکتر هم دست و پاهای لیا رو میبنده که دردش نیاد و الان قشنگ پو... میدونید چی میگم. معلوم بود و دکتر شروع میکنه
یک امپول بر میداره و میزنه به دو تا پاهای لیا که لیا..
& ایییییییییییییی 😫 درد هق دارم
و دکتر بعد از اینکه امپول رو میزنه یک میله نازک میاره و یواش میکنه توی لیا که جیغ لیا کل عمارت رو میگیره
& ل. لطفا درش.... ببببببییییااااررر
- خفه شو 😡
و دکتر اون میله رو میچرخونه و تو دستگاه مبینه که ایا جیمین کرده یا نه
& . جیغ.
# خوب هیچ بچه ای وجود نداره فقط کرده توش همین
- خوب دیدی ات 🥲
+ اره
# خوب میتونم میله رو در بیارم
@ اجازه چرا میگیره دختره مرد
- نه فقط یک لحظه میشه برید بیرون من یک کار نیمه تمام دارم
# حتما . رفت
@ و جیمین به ات گفت گوش هاشو بگیره و جیمین میله رو تا اخر فرو میکنه تو لیا که لیا فقط جیغ میکشه
& ههههههههققققق جیمین ل. لطفا درش بیار
- خودت درش بیارش از اول باید میدونستم که اون بچه مال من نیست
و رفتن
+ جیمین... امم میشه.. یک چیزی بگم
- بگو چرا میترسی
+ خوب .. اممم .. تو دختر بودن من رو گرفتی
- خوب 🤨
+ اممم میشه دیگه را
- نه نمیشه من هنوز تو شکم تو بچه نزاشتم بعد میگی دیگه رابطه نداشته باشیم 😡
ات ویو ترسیدم چون تا حالا این جوری جیمین رو ندیده بودم بعد خدا رو شکر تا اختر توم نکرد خوبه یادش نیست هوففف 😑🤐
۷.۵k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.