《کی عاشقت شدم》💜
《کی عاشقت شدم》💜
پارت 2۹
آ.ت اومد ته و بوس کنه که ته از روی لب آ.ت یه بوس کوچولو زد که آ.ت
آ.ت: هییییییی ته
ته: خوب دیگه بوس من باید مخصوص میبود نه پسرا؟
پسرا: صد درصد
ته: آ.ت میای بریم بیرون
آ.ت:هوم؟ کجا
ته: خودت میفهمی فقط ی لباس مجلسی بپوش
آ.ت: اوک پس من میرم آماده شم
ته: بدو عزیزم
آ.ت رفت و تهیونگ نقشه ای ک داشتو به پسرا گفت و پسرا رفتن که آماده بشن
آ.ت و ته آماده شدن و تو ماشین داشت میرفتن به مقصد که آ.ت
آ.ت: ته میشه بگی کجا میریم با این سرو وضع
ته: عااااااااا خب فعلا نمتونم چیزی بگم
دیگه تو ماشین حرفی نزدن که بلاخره رسیدن شب شده بود
ته:خوب رسیدیم
آ.ت: تهیونگ اینجا خیلی تاریکه برای چی اومدیم اینجا
ویو آ.ت
وقتی رسیدیم انگار یه باغ بود ولی خیلی تاریک و ترسناک بود یه دفه ی صدا اومد
آ.ت: ته اون چی بود از اون جا یه صدا اومد .... ته تههههه کجایی
آ.ت ته و تو تاریکی گم کرده بود
همین جوری داشتم تهیونگ و صدا میکردم که همه چراغا روشن شد و کوک و جیمین و یونگی و سوهو و دارا اومدن بیرون و داشتن دست میزدن چشم چرخوندم که ت۶ رو پیدا کنم وقتی برگشتم ته جلوم زانو زده بود
ته: پارک آ.ت تو بهترین و خوشگل ترین دختری بودی که تاحالا دیدم تو منو به یه آدم دیگه تبدیل کردی آ.ت من دیوانه وار عاشقتم با من ازدواج میکنی؟
آ.ت که داشت بال در میآورد و عین ابر بهار اشک میریخت بلند داد زد
آ.ت: بلههههههههههههههه
که همه دست و جیغ و هورا کردن و جیمین و دارا و یونگی و سوهو اومدن آ.تو بغل کردنو تبریک گفتن و آ.ت بلاخره به پرنس رویا هاش رسید و اون شب به خوبی و خوشی تموم شد
روز عروسی ......................
بچه ها قصد دارم فیکو ادامه بدم ولی این فصل اولش بود و میخوام فصل دومش رو بعد امتحانا یعنی سه ماه دیگه و اومید وارم تا اینجا ادمین خوبی بوده باشم و برای این پارت شرط نمیزارم تا دیگه پارت های بعد دوستون دارم حسابی دلم براتون تنگ میشه تا پست بعد خدافس💙💜
پارت 2۹
آ.ت اومد ته و بوس کنه که ته از روی لب آ.ت یه بوس کوچولو زد که آ.ت
آ.ت: هییییییی ته
ته: خوب دیگه بوس من باید مخصوص میبود نه پسرا؟
پسرا: صد درصد
ته: آ.ت میای بریم بیرون
آ.ت:هوم؟ کجا
ته: خودت میفهمی فقط ی لباس مجلسی بپوش
آ.ت: اوک پس من میرم آماده شم
ته: بدو عزیزم
آ.ت رفت و تهیونگ نقشه ای ک داشتو به پسرا گفت و پسرا رفتن که آماده بشن
آ.ت و ته آماده شدن و تو ماشین داشت میرفتن به مقصد که آ.ت
آ.ت: ته میشه بگی کجا میریم با این سرو وضع
ته: عااااااااا خب فعلا نمتونم چیزی بگم
دیگه تو ماشین حرفی نزدن که بلاخره رسیدن شب شده بود
ته:خوب رسیدیم
آ.ت: تهیونگ اینجا خیلی تاریکه برای چی اومدیم اینجا
ویو آ.ت
وقتی رسیدیم انگار یه باغ بود ولی خیلی تاریک و ترسناک بود یه دفه ی صدا اومد
آ.ت: ته اون چی بود از اون جا یه صدا اومد .... ته تههههه کجایی
آ.ت ته و تو تاریکی گم کرده بود
همین جوری داشتم تهیونگ و صدا میکردم که همه چراغا روشن شد و کوک و جیمین و یونگی و سوهو و دارا اومدن بیرون و داشتن دست میزدن چشم چرخوندم که ت۶ رو پیدا کنم وقتی برگشتم ته جلوم زانو زده بود
ته: پارک آ.ت تو بهترین و خوشگل ترین دختری بودی که تاحالا دیدم تو منو به یه آدم دیگه تبدیل کردی آ.ت من دیوانه وار عاشقتم با من ازدواج میکنی؟
آ.ت که داشت بال در میآورد و عین ابر بهار اشک میریخت بلند داد زد
آ.ت: بلههههههههههههههه
که همه دست و جیغ و هورا کردن و جیمین و دارا و یونگی و سوهو اومدن آ.تو بغل کردنو تبریک گفتن و آ.ت بلاخره به پرنس رویا هاش رسید و اون شب به خوبی و خوشی تموم شد
روز عروسی ......................
بچه ها قصد دارم فیکو ادامه بدم ولی این فصل اولش بود و میخوام فصل دومش رو بعد امتحانا یعنی سه ماه دیگه و اومید وارم تا اینجا ادمین خوبی بوده باشم و برای این پارت شرط نمیزارم تا دیگه پارت های بعد دوستون دارم حسابی دلم براتون تنگ میشه تا پست بعد خدافس💙💜
۸.۰k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.