۵𝐇𝐚𝐧𝐚𝐡𝐚𝐤𝐢
بریم ادامه
که دیدم دیگه بیشتراز حد ساکت شده که ی ایده به ذهنم رسید
ا.ت= بچه ها بیاید ی کاری کنیم
سانی =چیکار
ا.ت= بازی کنیم
هواسا= چه بازی خواهشمند ی بازی خوب بگو باشه
ا.ت=نگران نباش جرعت حقیقت
هواسا= خوبه بازی کنیم
ا.ت = اوک پس شروع کنیم تا من میرم وسیله بیارم
سانی = باشه
رفتم آشپز خونه و ی شیشه پیدا کردم که خالی بود خوبه داشتم میرفتم بیرون که سنگینی ی چیزی رو روی قفسه سینم احساس کردم فکر کردم سینه درد عادیه برای همین رفتم پیش بچه ولی هی داشت بدتر بدتر میشد
ا.ت= ا..مم خوب بچه بیاید شروع
همه دور هم جمع شدیم دایره وار نشستیم من اولین نفر شیشه رو چرخوندم که به من هواسا افتاد من باید از هواسا میپرسیدم
ا.ت= خوب هواسا جرعت یا حقیقت
هواسا= حقیقت
ا.ت= تاحالا دوست پسرت بهت خیانت کرده
هواسا= ام نه
ا.ت= خوبه
این دفع هواسا چرخوند که به من و نامجون افتاد نامجون باید از من بپرسه
نامجون= جرعت یا حقیقت ا.ت
ا.ت= حقیقت مثل همیشه
نامجون=تاحالا شده خیلی زیاد عاشق یکی بشی
با سوال نامجون تعجب کردم ولی باید جواب میدادم تا خواستم جواب بدم سینم بدتر شروع به درد که دیگه نتونستم داشتم بالا میآوردم بدو بدو بلند شدم و خودم رو به دستشویی رسوندم به جلوی توالت فرنگی افتادم زمین تا جوون داشتم بالا آوردم زمانی که به خودم اومدم دیدم ی عالمه خون بالا آوردم با گل برگ اینا چیه ولش احتمالا گلوم زخم شده دستشویی رو شستم سیفون رو کشیدم و از دستشویی اومدم بیرون
از زبون نامجون
زمانی که این سوال رو پرسیدم میدونستم اون عاشق منه میخواستم بدونم بعداز من دوباره عاشق شده ولی جواب نداد و بدو بدو رفت طرف دستشویی داشتم فکر میکردم که دیدم اومدم بیرون وایسا ببینم اون لکه قرمز چیه روی لباسش
.خوب اینم پارت امروز به ۱۰ لایک برسونید مرسی
که دیدم دیگه بیشتراز حد ساکت شده که ی ایده به ذهنم رسید
ا.ت= بچه ها بیاید ی کاری کنیم
سانی =چیکار
ا.ت= بازی کنیم
هواسا= چه بازی خواهشمند ی بازی خوب بگو باشه
ا.ت=نگران نباش جرعت حقیقت
هواسا= خوبه بازی کنیم
ا.ت = اوک پس شروع کنیم تا من میرم وسیله بیارم
سانی = باشه
رفتم آشپز خونه و ی شیشه پیدا کردم که خالی بود خوبه داشتم میرفتم بیرون که سنگینی ی چیزی رو روی قفسه سینم احساس کردم فکر کردم سینه درد عادیه برای همین رفتم پیش بچه ولی هی داشت بدتر بدتر میشد
ا.ت= ا..مم خوب بچه بیاید شروع
همه دور هم جمع شدیم دایره وار نشستیم من اولین نفر شیشه رو چرخوندم که به من هواسا افتاد من باید از هواسا میپرسیدم
ا.ت= خوب هواسا جرعت یا حقیقت
هواسا= حقیقت
ا.ت= تاحالا دوست پسرت بهت خیانت کرده
هواسا= ام نه
ا.ت= خوبه
این دفع هواسا چرخوند که به من و نامجون افتاد نامجون باید از من بپرسه
نامجون= جرعت یا حقیقت ا.ت
ا.ت= حقیقت مثل همیشه
نامجون=تاحالا شده خیلی زیاد عاشق یکی بشی
با سوال نامجون تعجب کردم ولی باید جواب میدادم تا خواستم جواب بدم سینم بدتر شروع به درد که دیگه نتونستم داشتم بالا میآوردم بدو بدو بلند شدم و خودم رو به دستشویی رسوندم به جلوی توالت فرنگی افتادم زمین تا جوون داشتم بالا آوردم زمانی که به خودم اومدم دیدم ی عالمه خون بالا آوردم با گل برگ اینا چیه ولش احتمالا گلوم زخم شده دستشویی رو شستم سیفون رو کشیدم و از دستشویی اومدم بیرون
از زبون نامجون
زمانی که این سوال رو پرسیدم میدونستم اون عاشق منه میخواستم بدونم بعداز من دوباره عاشق شده ولی جواب نداد و بدو بدو رفت طرف دستشویی داشتم فکر میکردم که دیدم اومدم بیرون وایسا ببینم اون لکه قرمز چیه روی لباسش
.خوب اینم پارت امروز به ۱۰ لایک برسونید مرسی
۱۳.۱k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.