عشق در نگاه اول part14 ادامه
ادامهی part14
زمین پر از خون بود و چراغا خاموش
نکنه
نکنه جونگ کوک اومده تا کارشو تموم کنه سریع با عجله رفتم داخل و شرع کردم با بغض اسم ته رو صدا زدن
آما یوهو..
👇
یهو چراغا روشن شد و من با ته ای که جلوم زانو زده بودو یه حلقه جلوی من گرفته بود مواجه شدم
کلی رقص نور و موزیک و گل اونجا بود
گل های زر
گل مورد علاقه من
ته: ا/ت، آیا مایل هستی باقیه عمرت رو با من سپری کنی و در سختی ها و خوشی ها کنارم باشی؟
با من ازدواج میکنی؟
ا/ت: ..
من... بغض و گریه*
من واقعا عاشقتم
ا/ت پرید توی بغل ته و محکم او رو در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن لبش کرد .
آنها یه زندگی عادی و شیرین و زیبا داشتن.
در کنار هم پیر شدن و حتی بعد از مرگ هم از هم جدا نشدن سنگ قبر آنها دقیقا کنار هم قرار داره .
جی اه: مادربزرگتون زن خیلی خیلی خوبی بود.
یونجین: همین طور پدر بزرگتون.
لایک ؟
کامنت؟
فالو؟
خیلی زحمت کشیدمااا همایت کنید
آفرین به تویی که لایک میکنی😇
زمین پر از خون بود و چراغا خاموش
نکنه
نکنه جونگ کوک اومده تا کارشو تموم کنه سریع با عجله رفتم داخل و شرع کردم با بغض اسم ته رو صدا زدن
آما یوهو..
👇
یهو چراغا روشن شد و من با ته ای که جلوم زانو زده بودو یه حلقه جلوی من گرفته بود مواجه شدم
کلی رقص نور و موزیک و گل اونجا بود
گل های زر
گل مورد علاقه من
ته: ا/ت، آیا مایل هستی باقیه عمرت رو با من سپری کنی و در سختی ها و خوشی ها کنارم باشی؟
با من ازدواج میکنی؟
ا/ت: ..
من... بغض و گریه*
من واقعا عاشقتم
ا/ت پرید توی بغل ته و محکم او رو در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن لبش کرد .
آنها یه زندگی عادی و شیرین و زیبا داشتن.
در کنار هم پیر شدن و حتی بعد از مرگ هم از هم جدا نشدن سنگ قبر آنها دقیقا کنار هم قرار داره .
جی اه: مادربزرگتون زن خیلی خیلی خوبی بود.
یونجین: همین طور پدر بزرگتون.
لایک ؟
کامنت؟
فالو؟
خیلی زحمت کشیدمااا همایت کنید
آفرین به تویی که لایک میکنی😇
۲.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.