سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی جفتتون مست بودین اهم کردین بعد الان تو حامله ای..( عضو ۸ )
ادامه ی https://wisgoon.com/p/X1V1JQJ4SM/
نامجون: ام خب .... چه بهتر
ا.ت: چه بهتر؟؟؟ ( عصبی )
نامجون : مشکلش چیه خب ... من دوستت دارم تو رو نمی دونم البته توی این موقعیت مهم هم نیست
جین:خب؟؟
ا.ت: شنیدی چی گفتم؟؟
جین: بله شنیدم.....چیکار کنم
ا.ت: کاری لازم نیست بکنی گفتم بدونی ... میرم سقطش میکنم
جین: همچین اجازه ایی بهت نمیدم
یونگی: مطمئنی؟؟؟
ا.ت: آره
یونگی: ( به موهاش چنگ میزنه ) صبر کن ... ببینم چیکار باید بکنیم
جیهوپ: (میزنه تو سرش ) چه غلطی بود من کردم؟؟.... چرا بعد از این که بردمت تو اتاقت نرفتم بِکَپَم؟؟
جیمین: ( توی شکه ) جدی بودی الان؟؟ شوخی که نمی کنی نه؟؟
تهیونگ: رفتی تو پاچم دیگه .. کاریش نمیشه کرد ... به خانوادت خبر بده هفته ی دیگه میریم ایران بگو با دامادشون میای
جونگکوک: ( چشماش چهار تا میشه ) خاک تو سرم شد کهههههه...... چی کار کنیم حالااا
#درخواستی
وقتی جفتتون مست بودین اهم کردین بعد الان تو حامله ای..( عضو ۸ )
ادامه ی https://wisgoon.com/p/X1V1JQJ4SM/
نامجون: ام خب .... چه بهتر
ا.ت: چه بهتر؟؟؟ ( عصبی )
نامجون : مشکلش چیه خب ... من دوستت دارم تو رو نمی دونم البته توی این موقعیت مهم هم نیست
جین:خب؟؟
ا.ت: شنیدی چی گفتم؟؟
جین: بله شنیدم.....چیکار کنم
ا.ت: کاری لازم نیست بکنی گفتم بدونی ... میرم سقطش میکنم
جین: همچین اجازه ایی بهت نمیدم
یونگی: مطمئنی؟؟؟
ا.ت: آره
یونگی: ( به موهاش چنگ میزنه ) صبر کن ... ببینم چیکار باید بکنیم
جیهوپ: (میزنه تو سرش ) چه غلطی بود من کردم؟؟.... چرا بعد از این که بردمت تو اتاقت نرفتم بِکَپَم؟؟
جیمین: ( توی شکه ) جدی بودی الان؟؟ شوخی که نمی کنی نه؟؟
تهیونگ: رفتی تو پاچم دیگه .. کاریش نمیشه کرد ... به خانوادت خبر بده هفته ی دیگه میریم ایران بگو با دامادشون میای
جونگکوک: ( چشماش چهار تا میشه ) خاک تو سرم شد کهههههه...... چی کار کنیم حالااا
۶.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.