پارت106
#پارت106
شیطونکِ بابا🥺💜
+ شالتو بکش جلوتر
چیه نصف موهات معلومه؟
اوهوع آقا غیرتی شده بود واس من
_ همینطوری خوبه ، ممنون از شما آقای بتمن که نجاتم دادی بای
+ صب کن ببینم
دستش رفت سمت شالم و موهامو انداخت داخل ، شالمو که میزون کرد گفت:
+ آها اینطوری بهتر شد ، حالا برو خونه
خواستم برم که صدام زد
+ آها راستی
چشمامو تو حلقه چرخوندم و نفسمو با حرص فوت کردم بیرون
_ بعله
+ شمارتو بده
ندارمش
برای اینکه اذیتش کنم گفتم:
_ فک نکنم دیگه هم دیگه رو ببینیم ، نیازت نمیشه
حالت چهرش یهو غمگین شد و گفت:
+ برای چی نبینیم ؟
_ چه نسبتی باهم داریم؟ میبینمت بیشتر عصبی میشم ، ازت میترسم!! استرس میگیرم وقتی کنارتم
متحیر داشت نگام میکرد و اصلا انتظار چنین حرفاییو ازم نداشت
+ ولی توی ماشین که....
_ آره خر شدم یه لحظه
گفتی دوسم داری! ولی من ندارم اوکی؟؟ لطفا دیگه سمتم نیا
با حرفام یهو قاطی کرد و فریاد کشید
+ تا گفتم دوست دارم خرشدی آره؟
با فریادش دوباره ازش بیزار شده بودم ، بی تفاوت نگاش کردم و پوزخندی بهش زدم
خدایا این حس چی بود دیگه؟؟ یه لحظه دلم براش میسوزه ولی بعدش ازش متنفر میشم
شیطونکِ بابا🥺💜
+ شالتو بکش جلوتر
چیه نصف موهات معلومه؟
اوهوع آقا غیرتی شده بود واس من
_ همینطوری خوبه ، ممنون از شما آقای بتمن که نجاتم دادی بای
+ صب کن ببینم
دستش رفت سمت شالم و موهامو انداخت داخل ، شالمو که میزون کرد گفت:
+ آها اینطوری بهتر شد ، حالا برو خونه
خواستم برم که صدام زد
+ آها راستی
چشمامو تو حلقه چرخوندم و نفسمو با حرص فوت کردم بیرون
_ بعله
+ شمارتو بده
ندارمش
برای اینکه اذیتش کنم گفتم:
_ فک نکنم دیگه هم دیگه رو ببینیم ، نیازت نمیشه
حالت چهرش یهو غمگین شد و گفت:
+ برای چی نبینیم ؟
_ چه نسبتی باهم داریم؟ میبینمت بیشتر عصبی میشم ، ازت میترسم!! استرس میگیرم وقتی کنارتم
متحیر داشت نگام میکرد و اصلا انتظار چنین حرفاییو ازم نداشت
+ ولی توی ماشین که....
_ آره خر شدم یه لحظه
گفتی دوسم داری! ولی من ندارم اوکی؟؟ لطفا دیگه سمتم نیا
با حرفام یهو قاطی کرد و فریاد کشید
+ تا گفتم دوست دارم خرشدی آره؟
با فریادش دوباره ازش بیزار شده بودم ، بی تفاوت نگاش کردم و پوزخندی بهش زدم
خدایا این حس چی بود دیگه؟؟ یه لحظه دلم براش میسوزه ولی بعدش ازش متنفر میشم
۵.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.