𝚙𝚊𝚒𝚗𝚏𝚞𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝚝𝚠𝚘
+باشه ممنونم من دیگه برم
جسی:تنهایی؟
+آر
مینهو:نه من میبرمش
+آخه
مینهو:ما رفتیم خدافظ
تو ماشین بودیم
+میتونستم خودم برم
مینهو:اونوقت چجوری میرفتی؟
+با تاکسی
مینهو:میدونی که خیلی خطرناکه
+تو چرا انقدر بهم گیر میدی خودم میتونم برم
دیگه حرفی نزد چشم به آینه بود انگار یه ماشین تعقیبمون میکرد ولی فعلا چیزی نگفتم شاید اونم مسیرش با مسیرمون یکی بود ولی دیگه خیلی بهمون نزدیک بود
+مینهو
برگشت طرفم
+یه ماشین تعقیبمون میکنه؟
مینهو:عا ارع
هر چقدر سرعت میرفتیم اونم مثل مت سرعت میومد مینهو پس کوچه پس کوچه میرفت که بلاخره غیبش زد
+ممنون
مینهو:استاد
+بله
مینهو:من...
+خوب
مینهو:منم میخوام پیشت بمونم
+چرا
مینهو:من دلم آروم نمیگیره میترسم...میترسم یه اتفاقی بیوفته...آرع اون دیگه غیبش زد ولی فک میکنم بازم میان...اصلا نمیدونم اونا کین ولی بازم میخوام پیشت بمونم....فردا هم وسایلاتونو جمع میکنین بامن میاین خونمون
+با...باش
مینهو:معذرت میخوام یه ذره طولانی حرف زدم
+نه راست میگی
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم خونه منم رفتم اتاقم و لباسمو با لباس خواب عوض کردم و آرایشمو پاک کردم رفتم سالن گوشیمو برداشتم خواستم به جیمین زنگ بزنم ولی چشم به مینهو افتاد
+معذرت میخوام بهت چیزی ندادم ...فقط من لباس جیمینو دارم ازاونا بدم
مینهو:فرق نمیکنه
رفتم یه دست واسش لباس برداشتم و دادم بهش اونم رفت اتاق تا بپوشه منم کنجکاو بودم که ببینم جیمین چیکار میکنه زودی گوشیمو برداشتم و زنگ زدم بهش
《مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد 》
چی چرا بر نمیداره؟
مینهو:برنمیداره؟
+نه
مینهو:نگران نباش شاید کار داره یا گوشیش خاموشه
+اوهوم فرا بازم بهش زنگ میزنم
مینهو:باش
اتاقمون چون بزرگ بود برای مینهو تشک و ملافه و بالشت رو زمین انداختم و خودمرو تخت دراز کشیدم خوابم نمیومد از یه طرف نمیدونم چرا جیمین بر نمیداشت و از یه طرف چرا اون ماشین تعقیبمون میکرد خیلی عجیب بود
صبح بعد دانشگاه
داشتم میرفتم
مینهو:استاد ..باهن میریم
+باش
رفتم خونه تو جمدونم چند دست لباس گذاشتم و ....
مینهوشت در منتظر بود
+مگه نگفتم بیای داخل
مینهو:آماده کردی؟
+ارع بریم
....
رسیدیم خونه(همون خونه جسی)
هوا خنک بود و باد گرمی میوزید
بادیگاردا که مارو دیدن درو باز کردن جسی و سوهو تو حیاط بودن سوهو تا مارو دید اومد بغلم
جسی:واو خوش اومدین
مینهو:زنداداش استاد همیشه اینجا میونه
جسی:تنهایی؟
+آر
مینهو:نه من میبرمش
+آخه
مینهو:ما رفتیم خدافظ
تو ماشین بودیم
+میتونستم خودم برم
مینهو:اونوقت چجوری میرفتی؟
+با تاکسی
مینهو:میدونی که خیلی خطرناکه
+تو چرا انقدر بهم گیر میدی خودم میتونم برم
دیگه حرفی نزد چشم به آینه بود انگار یه ماشین تعقیبمون میکرد ولی فعلا چیزی نگفتم شاید اونم مسیرش با مسیرمون یکی بود ولی دیگه خیلی بهمون نزدیک بود
+مینهو
برگشت طرفم
+یه ماشین تعقیبمون میکنه؟
مینهو:عا ارع
هر چقدر سرعت میرفتیم اونم مثل مت سرعت میومد مینهو پس کوچه پس کوچه میرفت که بلاخره غیبش زد
+ممنون
مینهو:استاد
+بله
مینهو:من...
+خوب
مینهو:منم میخوام پیشت بمونم
+چرا
مینهو:من دلم آروم نمیگیره میترسم...میترسم یه اتفاقی بیوفته...آرع اون دیگه غیبش زد ولی فک میکنم بازم میان...اصلا نمیدونم اونا کین ولی بازم میخوام پیشت بمونم....فردا هم وسایلاتونو جمع میکنین بامن میاین خونمون
+با...باش
مینهو:معذرت میخوام یه ذره طولانی حرف زدم
+نه راست میگی
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم خونه منم رفتم اتاقم و لباسمو با لباس خواب عوض کردم و آرایشمو پاک کردم رفتم سالن گوشیمو برداشتم خواستم به جیمین زنگ بزنم ولی چشم به مینهو افتاد
+معذرت میخوام بهت چیزی ندادم ...فقط من لباس جیمینو دارم ازاونا بدم
مینهو:فرق نمیکنه
رفتم یه دست واسش لباس برداشتم و دادم بهش اونم رفت اتاق تا بپوشه منم کنجکاو بودم که ببینم جیمین چیکار میکنه زودی گوشیمو برداشتم و زنگ زدم بهش
《مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد 》
چی چرا بر نمیداره؟
مینهو:برنمیداره؟
+نه
مینهو:نگران نباش شاید کار داره یا گوشیش خاموشه
+اوهوم فرا بازم بهش زنگ میزنم
مینهو:باش
اتاقمون چون بزرگ بود برای مینهو تشک و ملافه و بالشت رو زمین انداختم و خودمرو تخت دراز کشیدم خوابم نمیومد از یه طرف نمیدونم چرا جیمین بر نمیداشت و از یه طرف چرا اون ماشین تعقیبمون میکرد خیلی عجیب بود
صبح بعد دانشگاه
داشتم میرفتم
مینهو:استاد ..باهن میریم
+باش
رفتم خونه تو جمدونم چند دست لباس گذاشتم و ....
مینهوشت در منتظر بود
+مگه نگفتم بیای داخل
مینهو:آماده کردی؟
+ارع بریم
....
رسیدیم خونه(همون خونه جسی)
هوا خنک بود و باد گرمی میوزید
بادیگاردا که مارو دیدن درو باز کردن جسی و سوهو تو حیاط بودن سوهو تا مارو دید اومد بغلم
جسی:واو خوش اومدین
مینهو:زنداداش استاد همیشه اینجا میونه
۶.۳k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.