روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پـیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلمه تاک زنـید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت .
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پـیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلمه تاک زنـید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت .
۱۷۱
۱۱ مهر ۱۴۰۳