بخاطر شماها دامش میدم
بخاطر شماها دامش میدم
جیمین: لباس باز نپوشی
ات: چش
جیمین: هالا حاضرش
ات: برو بیرون
جیمین: باشه
ات ویو
یه دوش گرفتم موها مو حال دادم
خاستم یزه جیمینو ازار بدم بخاطر همین باز ترین لباسو انتخاب کردم
بد رفتم پایین جیمین خیلی عصبانی نگام کرد
جیمین: من میگم لباس باز نپوش بد ت میری باز ترین لباسو میپوشی؟
ات: اره چون زیباس
جیمین: باشت ولی از کنارم جم نمیخوری
ات: چشم
جیمین: بیا بریم
ویو بعد رسیدن به مهمونی
جیمین: ات(اروم)
ات: بله(اروم)
جیمین: دساتو حلقه کن تو دستم
ات: چشم
ات ویو
توی مهمونی بو اکل ادمو خفه میکرد تا این که جیمین بهم گفت
جیمین: ات یه لحضه ازینجا جم نخور تا بیام
ات: چشم
ات: پاشدم برم دسشویی که یکی دسمالو گذاشت رو دهمو... سیاهی
جیمین برگشتم دیدم ات نیس نکنه کار فیلیکس بود
لایک۳
کامت۲
جیمین: لباس باز نپوشی
ات: چش
جیمین: هالا حاضرش
ات: برو بیرون
جیمین: باشه
ات ویو
یه دوش گرفتم موها مو حال دادم
خاستم یزه جیمینو ازار بدم بخاطر همین باز ترین لباسو انتخاب کردم
بد رفتم پایین جیمین خیلی عصبانی نگام کرد
جیمین: من میگم لباس باز نپوش بد ت میری باز ترین لباسو میپوشی؟
ات: اره چون زیباس
جیمین: باشت ولی از کنارم جم نمیخوری
ات: چشم
جیمین: بیا بریم
ویو بعد رسیدن به مهمونی
جیمین: ات(اروم)
ات: بله(اروم)
جیمین: دساتو حلقه کن تو دستم
ات: چشم
ات ویو
توی مهمونی بو اکل ادمو خفه میکرد تا این که جیمین بهم گفت
جیمین: ات یه لحضه ازینجا جم نخور تا بیام
ات: چشم
ات: پاشدم برم دسشویی که یکی دسمالو گذاشت رو دهمو... سیاهی
جیمین برگشتم دیدم ات نیس نکنه کار فیلیکس بود
لایک۳
کامت۲
۱۴.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.