رمان عشق یا خانواده پارت ۵۲
ا/ت:آخجون از کجا میدونستی یه دلم چیزی شیرین میخام
تهیونگ:حالا بیا بخور زود باش
ا/ت:باشه
تهیونگ:ببین ا/ت چون مامان وبابامچند روز دارن باهات خوب رفتار میکنند پررو شدی دیگه نبینم اینطوری رفتار کنی ها(عصبانی)
/ت:باشه بابت کیک هم ممنون
تهیونگ:بیا مال منو هم بخور
ا/ت:ممنون
"ویو ا/ت"
تهیونگ کیک ش رو به داد من هم از خدا خاسته کیکش رو گرفتم تازگی ها واقعا شکمو شدم :)
ولی با حرف چند دقیقه پیش ته دلم شکست داشت راست میگفت تازه گی ها خیلی پررو شدم
"ویو موقع شام خوردن "
تهیونگ:مامان ما دیگه بعد شلم میریم
&:کجا !؟
تهیونگ:خونه دیگه!
٪:اینجا مگه خونه ی تو نیست
تهیونگ:منظورم خونه ی خودمه
&:باشه برو
٪:عزیزم!
&:میدونی که نمیشه جلوش رو گرفت
٪:راست میگی
"بعد از شام موقع رفتن "
ا/ت:ما دیکه میریم خداحافظ
٪:خدا حافظ
"ویو تهیونگ "
توی راه ا/ت یه کلمه هم حرف نزد که خوابش برد جای سرش بد بود واسه همین گردنش رو گرفتمو گذاشتم روی پام خیلی تکون میخورد که یهو دستش خورد به ...آره دیگه خیلی بد بود تا برسیم خونه داشتم میترکیدم که رسیدیم خونه ....
ادامه دارد
ببخشید دیر شد
کامنت۱۰
لایک۱۰
تهیونگ:حالا بیا بخور زود باش
ا/ت:باشه
تهیونگ:ببین ا/ت چون مامان وبابامچند روز دارن باهات خوب رفتار میکنند پررو شدی دیگه نبینم اینطوری رفتار کنی ها(عصبانی)
/ت:باشه بابت کیک هم ممنون
تهیونگ:بیا مال منو هم بخور
ا/ت:ممنون
"ویو ا/ت"
تهیونگ کیک ش رو به داد من هم از خدا خاسته کیکش رو گرفتم تازگی ها واقعا شکمو شدم :)
ولی با حرف چند دقیقه پیش ته دلم شکست داشت راست میگفت تازه گی ها خیلی پررو شدم
"ویو موقع شام خوردن "
تهیونگ:مامان ما دیگه بعد شلم میریم
&:کجا !؟
تهیونگ:خونه دیگه!
٪:اینجا مگه خونه ی تو نیست
تهیونگ:منظورم خونه ی خودمه
&:باشه برو
٪:عزیزم!
&:میدونی که نمیشه جلوش رو گرفت
٪:راست میگی
"بعد از شام موقع رفتن "
ا/ت:ما دیکه میریم خداحافظ
٪:خدا حافظ
"ویو تهیونگ "
توی راه ا/ت یه کلمه هم حرف نزد که خوابش برد جای سرش بد بود واسه همین گردنش رو گرفتمو گذاشتم روی پام خیلی تکون میخورد که یهو دستش خورد به ...آره دیگه خیلی بد بود تا برسیم خونه داشتم میترکیدم که رسیدیم خونه ....
ادامه دارد
ببخشید دیر شد
کامنت۱۰
لایک۱۰
۷.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.