قلب
+ گوجو با مسخره گفت : تو که هنوز سنت کمه چرا اینقدر پیاز داغشو زیاد میکنی؟
، و مگومی همونجوری ساکت موند و سرشو پایین.. انداخت ، همه به حرفی که گوجو به مگومی زد خندیدن..
+یه دفعه مگومی داد میزنه و میگه : از همون اول تقصیره خودت بود...
+ همه ساکت شدن ، و گوجو دوباره میخواست که مگومی رو مسخره کنه مگومی حرفشو قطع میکنه
و با صدای بلند و بغض میگه که:
الان قلب من...
جلو سگاس...(بغضش ترکید)
من پیوند قلب زدم ، این...این ماله خودم نیست...(نقطه چین ها گریس)
(اینقدر داره گریه میکنه که نمیتونه حرف بزنه)
بقیه هم شوکه شده بودن ، و حرفی نمیزندن
# چی ؟
_ عمو مگومی چی میگی ؟
÷ چرا؟
÷ چیشد که اینجوری شدی؟
× چرا به ما نگفتی؟
مگومی جوابشون رو نداد ، بعد چند دقیقه که آروم شد با لبخند گفت :
من یادمه که از وقتی ساکورا بچه بود داشتم به گوجو کمک میکردم ساکورا رو بزرگ کنه .
یادتونه چند بار ساکورا جلوی چشم ما عذاب کشید ؟
یا اون روز که من و یوجی است رو مسخره کردین و گفتین که من با سوکونا ازدواج کنم؟
و همینطور چند دقیقه پیش که من و نوبارا رو اسکل کردین؟
اینقدر کرم ریختناتون زیاده که حسابش از دستم در رفته(با خنده گفت)
............
@ بزن کنار ساکورا .. شما واقعا ادم های حال بهم زنی هستین ... از همتون متنفرم
÷ مگومی__
_ بابا شما ها برین خونه .. من خودم یه کاریش میکنم ...
# آخه__
_ نگران نباش ... همه چی درست میشه بابا
از زبان مگومی :
دیگه خستم کردین ...
منم آدم هستم
کاشکی از اول وارد جوجوتسو نمیشدم...
کاشکی مثل بابام میتونستم گوجو ساتورو رو بکشم
حتی اونقدری قوی نیستم .. که بخوام باهاش مبارزه عادی بکنم
هیچکس نمی دونه چه حسی داره که قلبی که تو بدنته مال یکی دیگست
هیچکس نمیتونه منو درک کنه
_ حتی منم نمیتونم درکت کنم عمو مگومی؟
@ ساکورا برو ... از اینجا برو .. متوجه حرفم نشدی.. از همتون متنفرم
_ مهم نیست... من از تو متنفر نیستم
_ خودت گفتی ... تو از بچگی داری منو بزرگ میکنی .. نمیتونم همین طوری بزارم غصه بخوری عمو مگومی
+ مگومی اهمیتی نداد و به راه خودش ادامه داد ... که یه دفعه ساکورا دست مگومی رو گرفت * بیا الان منحرفا میگن می خواد باهاش لاس بزنه .. همتون برید خجالت بکشید * همینطوری میزاری میری عمو مگومی ؟
+ ساکورا مگومی رو محکم بغل کرد
_ ببخشید
_ ببخشید
_ چیزی به جز این کلمه از دهنم بیرون نمیاد عمو مگومی
_ منو ببخش عمو مگومی .... از من متنفر نباش
@ ساکورا ___
، و مگومی همونجوری ساکت موند و سرشو پایین.. انداخت ، همه به حرفی که گوجو به مگومی زد خندیدن..
+یه دفعه مگومی داد میزنه و میگه : از همون اول تقصیره خودت بود...
+ همه ساکت شدن ، و گوجو دوباره میخواست که مگومی رو مسخره کنه مگومی حرفشو قطع میکنه
و با صدای بلند و بغض میگه که:
الان قلب من...
جلو سگاس...(بغضش ترکید)
من پیوند قلب زدم ، این...این ماله خودم نیست...(نقطه چین ها گریس)
(اینقدر داره گریه میکنه که نمیتونه حرف بزنه)
بقیه هم شوکه شده بودن ، و حرفی نمیزندن
# چی ؟
_ عمو مگومی چی میگی ؟
÷ چرا؟
÷ چیشد که اینجوری شدی؟
× چرا به ما نگفتی؟
مگومی جوابشون رو نداد ، بعد چند دقیقه که آروم شد با لبخند گفت :
من یادمه که از وقتی ساکورا بچه بود داشتم به گوجو کمک میکردم ساکورا رو بزرگ کنه .
یادتونه چند بار ساکورا جلوی چشم ما عذاب کشید ؟
یا اون روز که من و یوجی است رو مسخره کردین و گفتین که من با سوکونا ازدواج کنم؟
و همینطور چند دقیقه پیش که من و نوبارا رو اسکل کردین؟
اینقدر کرم ریختناتون زیاده که حسابش از دستم در رفته(با خنده گفت)
............
@ بزن کنار ساکورا .. شما واقعا ادم های حال بهم زنی هستین ... از همتون متنفرم
÷ مگومی__
_ بابا شما ها برین خونه .. من خودم یه کاریش میکنم ...
# آخه__
_ نگران نباش ... همه چی درست میشه بابا
از زبان مگومی :
دیگه خستم کردین ...
منم آدم هستم
کاشکی از اول وارد جوجوتسو نمیشدم...
کاشکی مثل بابام میتونستم گوجو ساتورو رو بکشم
حتی اونقدری قوی نیستم .. که بخوام باهاش مبارزه عادی بکنم
هیچکس نمی دونه چه حسی داره که قلبی که تو بدنته مال یکی دیگست
هیچکس نمیتونه منو درک کنه
_ حتی منم نمیتونم درکت کنم عمو مگومی؟
@ ساکورا برو ... از اینجا برو .. متوجه حرفم نشدی.. از همتون متنفرم
_ مهم نیست... من از تو متنفر نیستم
_ خودت گفتی ... تو از بچگی داری منو بزرگ میکنی .. نمیتونم همین طوری بزارم غصه بخوری عمو مگومی
+ مگومی اهمیتی نداد و به راه خودش ادامه داد ... که یه دفعه ساکورا دست مگومی رو گرفت * بیا الان منحرفا میگن می خواد باهاش لاس بزنه .. همتون برید خجالت بکشید * همینطوری میزاری میری عمو مگومی ؟
+ ساکورا مگومی رو محکم بغل کرد
_ ببخشید
_ ببخشید
_ چیزی به جز این کلمه از دهنم بیرون نمیاد عمو مگومی
_ منو ببخش عمو مگومی .... از من متنفر نباش
@ ساکورا ___
۱.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.