پارت ۱۳
ا.ت:اوپا
جیهوپ:بله
ا.ت:چرا خواستی امشب پیشت باشم؟
جیهوپ:امم باید باهات صحبت کنم
ا.ت:البته..خوب بگو دیگه
جیهوپ:اممم ا.ت فکر نمی کنی این کار خطر داشته باشه؟
ا.ت:امم چ..چی
جیهوپ:ا.ت من میدونم ماجرا چیه!!!فکر نمی کنی برای خودت و کوکی بد باشه(یکوچولو صداشو برد بالا نه در ان حد که همه بشنون)
ا.ت:اوپا من..من میدونم خطر داره اما یکم فکر کن..راه دیگه ای میبینی..اوپا من و نگا کن..من فقط ۱۳ سالمه و دارم این همه سختی میکشم فکر میکنی اگر به کوکی بگم چی میشه اصن به این فکر کردی
جیهوپ:اره فکر کردم به همش فکر کردم..
ا.ت:خوب نقشه ی بهتری داری؟
جیهوپ:اره
ا.ت:ج..جدی؟
جیهوپ تا خواست ادامه بده
جونگکوک در و باز کرد
کوک:نمی خواید بخوابید (با یه قیافه ی خوابالو و خیلی کیوت)
ا.ت داشت سکته می کرد فکر می کرد کوکی همه چیز و فهمیده اما..نچ هیچ نفهمیده بود
ا.ت:اووو شرمنده الان می خوابیم
کوکی تازه فهمیده بود تو کدوم اتاقه چشماشو مالوند و یه اخم غلیظ زد و رفت بیرون و در و محکم بست که انقدر صداش بلند بود همه بیدار شدن
ا.ت برگشت سمت جیهوپ و جیهوپ با لب خونی بهش فهموند بعدا حرف میزنن
نامجون:شما ها دارید چیکار می کنید مردم خوابیدنا
شوگا:هوییییییییییی عوضییییییی خواب بودمممممممم توی خواب نازم بودمممممممم گوزووووووو بزنم...
جین دستشو گذاشته جلو دهن شوگا بیشتر فوش نده
جیهوپ:بله
ا.ت:چرا خواستی امشب پیشت باشم؟
جیهوپ:امم باید باهات صحبت کنم
ا.ت:البته..خوب بگو دیگه
جیهوپ:اممم ا.ت فکر نمی کنی این کار خطر داشته باشه؟
ا.ت:امم چ..چی
جیهوپ:ا.ت من میدونم ماجرا چیه!!!فکر نمی کنی برای خودت و کوکی بد باشه(یکوچولو صداشو برد بالا نه در ان حد که همه بشنون)
ا.ت:اوپا من..من میدونم خطر داره اما یکم فکر کن..راه دیگه ای میبینی..اوپا من و نگا کن..من فقط ۱۳ سالمه و دارم این همه سختی میکشم فکر میکنی اگر به کوکی بگم چی میشه اصن به این فکر کردی
جیهوپ:اره فکر کردم به همش فکر کردم..
ا.ت:خوب نقشه ی بهتری داری؟
جیهوپ:اره
ا.ت:ج..جدی؟
جیهوپ تا خواست ادامه بده
جونگکوک در و باز کرد
کوک:نمی خواید بخوابید (با یه قیافه ی خوابالو و خیلی کیوت)
ا.ت داشت سکته می کرد فکر می کرد کوکی همه چیز و فهمیده اما..نچ هیچ نفهمیده بود
ا.ت:اووو شرمنده الان می خوابیم
کوکی تازه فهمیده بود تو کدوم اتاقه چشماشو مالوند و یه اخم غلیظ زد و رفت بیرون و در و محکم بست که انقدر صداش بلند بود همه بیدار شدن
ا.ت برگشت سمت جیهوپ و جیهوپ با لب خونی بهش فهموند بعدا حرف میزنن
نامجون:شما ها دارید چیکار می کنید مردم خوابیدنا
شوگا:هوییییییییییی عوضییییییی خواب بودمممممممم توی خواب نازم بودمممممممم گوزووووووو بزنم...
جین دستشو گذاشته جلو دهن شوگا بیشتر فوش نده
۳۰.۱k
۱۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.