~~~ قتلگاه در ججو ~~~
Part: 4
[ویو ا.ت]
دستشو گذاش رو کمرم عین خنگا داشتم به حرکاتش نگاه میکردم منو به خودش چسبوند تازه دوهزاریم افتاد!
+هی چیکار میکنی من بچه پاکم!
پوز خندی زد دستامو رو سینش گذاشم تا از خودم دورش کنم که سرشو آورد زیر گوشم و گفت:
_به نظرت چه طعمی میتونی داشته باشی؟
نفهمیدم چی شد که موهامو کنار زد و گردنمو گاز گرفت جیغ زدم بیشتر سعی کردم از خودم دورش کنم خیلی درد داشتم و جیغ جیغ میکردم
+ولم کن...باتوام
دستامو مشت کرده به سینش میزدم اما ذره ای عقب نرفت تا اینکه ولم کرد دستمو رو گردنم گذاشتم و برشداشتم چی؟ خون؟ میخ شده سر جام وایساده بودم و بر بر نگاهش میکردم
+ت...تو و سیاهی........
[ویو جونگکوک]
افتاد زمین
رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم یه حسی میداد که نکشمش این حس خیلی برام عجیب بود بردم و گذاشتمش رو تخت دستور دادم تا بهشون اومدنش براش غذا آماده کنن
*پرش زمانی به چند ساعت بعد*
تق تق
_بله؟
در باز شد
÷اون دختر بهوش اومد!
رفتم اتاقش عین ندید و بدیدا و سریع و تند غذا میخورد اصلا هم متوجهم نشد
_خوب میخوری؟
[ویو ا.ت]
دستشو گذاش رو کمرم عین خنگا داشتم به حرکاتش نگاه میکردم منو به خودش چسبوند تازه دوهزاریم افتاد!
+هی چیکار میکنی من بچه پاکم!
پوز خندی زد دستامو رو سینش گذاشم تا از خودم دورش کنم که سرشو آورد زیر گوشم و گفت:
_به نظرت چه طعمی میتونی داشته باشی؟
نفهمیدم چی شد که موهامو کنار زد و گردنمو گاز گرفت جیغ زدم بیشتر سعی کردم از خودم دورش کنم خیلی درد داشتم و جیغ جیغ میکردم
+ولم کن...باتوام
دستامو مشت کرده به سینش میزدم اما ذره ای عقب نرفت تا اینکه ولم کرد دستمو رو گردنم گذاشتم و برشداشتم چی؟ خون؟ میخ شده سر جام وایساده بودم و بر بر نگاهش میکردم
+ت...تو و سیاهی........
[ویو جونگکوک]
افتاد زمین
رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم یه حسی میداد که نکشمش این حس خیلی برام عجیب بود بردم و گذاشتمش رو تخت دستور دادم تا بهشون اومدنش براش غذا آماده کنن
*پرش زمانی به چند ساعت بعد*
تق تق
_بله؟
در باز شد
÷اون دختر بهوش اومد!
رفتم اتاقش عین ندید و بدیدا و سریع و تند غذا میخورد اصلا هم متوجهم نشد
_خوب میخوری؟
۳.۹k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.