فیک Amelon part1☆
فیکAmelon part1 ☆
سلام من جیمینم ۱۶ سالمه و امروز به دبیرستان جدیدم انتقالی گرفتم خیلی ذوق دارم چون تنها دوستم اونجاس یعنی تهیونگ
آلام لعنتی خورد آه مجبور بودم پاشم لعنت پاشدم رفتم دستشویی کارای لازم کردم اومد بیرون یه دوش گرفتم یکم میکاپ و خلاصه فلان و رفتم برای صبحونه
(m علامت مامان جیمین M علامت خود جیمین)
Mسلام مامان سب بخیر
m صبح به خیر عزیزم خبریه؟
M نه چطور؟
m آخه امروز خودت بیدار شدی
خندیدیم رفتم یکم صبحونه خوردم پاشدم رفتم مدرسه تهیونگ اومده بود دنبالم
(T علامت تهیونگ )
Tچخبرا جوجه ک..صخل
M خفه شو ته
T هرچی اعلیحضرت میفرمایند
Mکولم کن
Tمگه من نوکر باباتم
M(با صدای گریه الکی )تروخدا
Tباشه بیا بابا
تو راه حرف خواسی بینمون رد و بدل نشد
رسیدیم مدرسه ته منو ول کرد رفتیم کافه تریا تو راه یه پسره رو دیدم هم جذاب بود هم کیوت یعنی کی بود اون پسره رو دوباره دیدم نشسته بود چندتا میز جلوتر از ما از تهیونگم پرسیدم اون کیه؟
Tاون قلدر مدرسس
Mچی مگه میشه؟؟
Mاسمش چیه؟
Tجونگ کوک....جئون جونگ کوک
Mآها
M ازش بدت میاد
Tآره
Mچرا؟
ته کل ماجرا رو تعریف میکنه همونی که معرفی فیک گفتم
بعد با تهیونگو رفتیم شماره کلاسم از مدیر پرسیدیم و مدیر گفت تو کلاس دوم
Tآقای مدیر نمیشه تو کلاس دیگه باشه
مدیر:نه
Tلعنت
M چرا مگه اون کلاس چشه؟
Tاون عوضی با تو همکلاسیه (منظورش جونگکوکه) اد: بچم)
Mاوهام
Tفقط اگه اذیتت کرد نادیدش بگیر
Mخیالت تخت خودشم من یه همچین فکری دربارش نمیکنم
Tاون
زنگ خورد همه رفتیم سر کلاسامون
ویو کلاس.
استاد: خب جیمین خودت رو به بچه ها معرفی کن
M سلام اسم من پارک جیمینه امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
استاد: ممنون لطفا کنار یونگی بشین
رفتم پیش پسری که استاد گفته بود نشستم خیلی خوشگل بود اون چهره گربه ایش نمیتونستم چشم ازش بردارم یهو نگاهمون توهم قفل شد من سریعی چشمامو برگردوندم ناگهان نگاهم به جونگ کوک افتاد
پسر خوبی به نظر میرسید تهیونگ یکم زیاده روی کرده بود بعد چند ساعتی زنگ خورد سریعی رفتم پیش تهیونگ
T او سلام جوجه خنگ
M چی میخوایییی
Tهیچی بیا بریم؟ به اکیپ معرفیت کنم( منظورش اعضاس )
Mاوک
با جنگ دعوا وارد کافه تریا شدن درحالی که اعضا را زدن به اینا
(علامت هوپیh)
h معرفی نمیکنی ته
tعا آره بچه ها این جیمینه جیمین بچه هان
mخوشبختم
(علامت جین s )
sچید کیوتی
m وایی مرسی هیونگ
(علامت لیسا l علامت جنی j علامت نامn )
l رفیقمون پسرکش
mخجالتم نده
l میخوام مثل تکالیفم باهات رفتار کنم بندازمت رو میز و انجامش بدم (در حالی که داشت هدفنشو داشت میکرد تو گوشش گفت)
m😄😮🤐😳
لیسا نیشخند نثارش میکنه
اعضا. توعم با این لاسات اه
j ( لیسا رو بغل میکنه) بله دیگه عادت کن جیمی
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
هی کیم تهیونگو دوس پسر داره جونگ کوک وقتی این حرفو شنید قلبش پودر شد یعنی فقط الکی خیال بافی میکرد (علامت یونگی y علامت جکسون k )
yخودتو ناراحت نکن ارزششو نداره
k راس میگه
(علامت کوک kook)
kook اوک من میرم سرویس
لعنت چقد احمق بودم دوسش داشتم لعنت 1 ساعت بعد، کلاس
اینجا جیمین حرفای جونگکوکو شنیده و میدونه تهیونگو دوس داره
تو راه برگشت خونه ویو تیمین
mته
tهوم
mکوک به نظرم دوست داره
tاون عوضی مغرور امکان نداره
m ولی من چیز دیگه ای فک میکنم
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
پایان میدونم مضخرفه اولین بارم بود فردا معرفی شخصیتارو میزارم براتون اگه بده بگین ادامه ندم ادامش قشنگه بچه ها زیاد طولانیش نمیکنم بعد اینم قراره دوباره بنویسم رمان درخواستی دارین بگین اگه دوس نداری نخنون و هیت نده ممنون
سلام من جیمینم ۱۶ سالمه و امروز به دبیرستان جدیدم انتقالی گرفتم خیلی ذوق دارم چون تنها دوستم اونجاس یعنی تهیونگ
آلام لعنتی خورد آه مجبور بودم پاشم لعنت پاشدم رفتم دستشویی کارای لازم کردم اومد بیرون یه دوش گرفتم یکم میکاپ و خلاصه فلان و رفتم برای صبحونه
(m علامت مامان جیمین M علامت خود جیمین)
Mسلام مامان سب بخیر
m صبح به خیر عزیزم خبریه؟
M نه چطور؟
m آخه امروز خودت بیدار شدی
خندیدیم رفتم یکم صبحونه خوردم پاشدم رفتم مدرسه تهیونگ اومده بود دنبالم
(T علامت تهیونگ )
Tچخبرا جوجه ک..صخل
M خفه شو ته
T هرچی اعلیحضرت میفرمایند
Mکولم کن
Tمگه من نوکر باباتم
M(با صدای گریه الکی )تروخدا
Tباشه بیا بابا
تو راه حرف خواسی بینمون رد و بدل نشد
رسیدیم مدرسه ته منو ول کرد رفتیم کافه تریا تو راه یه پسره رو دیدم هم جذاب بود هم کیوت یعنی کی بود اون پسره رو دوباره دیدم نشسته بود چندتا میز جلوتر از ما از تهیونگم پرسیدم اون کیه؟
Tاون قلدر مدرسس
Mچی مگه میشه؟؟
Mاسمش چیه؟
Tجونگ کوک....جئون جونگ کوک
Mآها
M ازش بدت میاد
Tآره
Mچرا؟
ته کل ماجرا رو تعریف میکنه همونی که معرفی فیک گفتم
بعد با تهیونگو رفتیم شماره کلاسم از مدیر پرسیدیم و مدیر گفت تو کلاس دوم
Tآقای مدیر نمیشه تو کلاس دیگه باشه
مدیر:نه
Tلعنت
M چرا مگه اون کلاس چشه؟
Tاون عوضی با تو همکلاسیه (منظورش جونگکوکه) اد: بچم)
Mاوهام
Tفقط اگه اذیتت کرد نادیدش بگیر
Mخیالت تخت خودشم من یه همچین فکری دربارش نمیکنم
Tاون
زنگ خورد همه رفتیم سر کلاسامون
ویو کلاس.
استاد: خب جیمین خودت رو به بچه ها معرفی کن
M سلام اسم من پارک جیمینه امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
استاد: ممنون لطفا کنار یونگی بشین
رفتم پیش پسری که استاد گفته بود نشستم خیلی خوشگل بود اون چهره گربه ایش نمیتونستم چشم ازش بردارم یهو نگاهمون توهم قفل شد من سریعی چشمامو برگردوندم ناگهان نگاهم به جونگ کوک افتاد
پسر خوبی به نظر میرسید تهیونگ یکم زیاده روی کرده بود بعد چند ساعتی زنگ خورد سریعی رفتم پیش تهیونگ
T او سلام جوجه خنگ
M چی میخوایییی
Tهیچی بیا بریم؟ به اکیپ معرفیت کنم( منظورش اعضاس )
Mاوک
با جنگ دعوا وارد کافه تریا شدن درحالی که اعضا را زدن به اینا
(علامت هوپیh)
h معرفی نمیکنی ته
tعا آره بچه ها این جیمینه جیمین بچه هان
mخوشبختم
(علامت جین s )
sچید کیوتی
m وایی مرسی هیونگ
(علامت لیسا l علامت جنی j علامت نامn )
l رفیقمون پسرکش
mخجالتم نده
l میخوام مثل تکالیفم باهات رفتار کنم بندازمت رو میز و انجامش بدم (در حالی که داشت هدفنشو داشت میکرد تو گوشش گفت)
m😄😮🤐😳
لیسا نیشخند نثارش میکنه
اعضا. توعم با این لاسات اه
j ( لیسا رو بغل میکنه) بله دیگه عادت کن جیمی
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
هی کیم تهیونگو دوس پسر داره جونگ کوک وقتی این حرفو شنید قلبش پودر شد یعنی فقط الکی خیال بافی میکرد (علامت یونگی y علامت جکسون k )
yخودتو ناراحت نکن ارزششو نداره
k راس میگه
(علامت کوک kook)
kook اوک من میرم سرویس
لعنت چقد احمق بودم دوسش داشتم لعنت 1 ساعت بعد، کلاس
اینجا جیمین حرفای جونگکوکو شنیده و میدونه تهیونگو دوس داره
تو راه برگشت خونه ویو تیمین
mته
tهوم
mکوک به نظرم دوست داره
tاون عوضی مغرور امکان نداره
m ولی من چیز دیگه ای فک میکنم
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
پایان میدونم مضخرفه اولین بارم بود فردا معرفی شخصیتارو میزارم براتون اگه بده بگین ادامه ندم ادامش قشنگه بچه ها زیاد طولانیش نمیکنم بعد اینم قراره دوباره بنویسم رمان درخواستی دارین بگین اگه دوس نداری نخنون و هیت نده ممنون
۶۲۳
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.