کوئین مافیا پارت7
همینجوری که راه میرفتم موهامو با کش میبستم و بع کوک فکر میکردم چقدر خوب بود الان اینجا بوددلم براش خیلی تنگ شده بودموهامو بستم که یدفعه موهام باز شد دیدم اون پسر که دم در دیدم اومد جلوم گف
کوک: موی باز بیشتر بهت میاد
هانا: به توچه چه مدل مویی به من میاد؟
کوک: اوه چقد اعصبانی شدی؟
هانا: مردک بی خاصیت، کشمو بدع
کوک: چیییی مردک بی خاصیت؟
هانا: اره، حالا کشمو بده تا کار دستت ندادم
کوک: میدونی؟ اصلا از دخترای لجباز و یع دنده خوشم نمیاد، بعدم از یع دختر استخونی مث تو چی برمیاد؟
هانا: منم از بیشعورهایی مث تو خوشم نمیاد، از همین استخونیکه میگی خیلی کارا برمیاد حالا هم کشمو بده
کوک: اگه تو لجبازی من لجباز ترم مگه تو خواب ببینی کشت رو بدم بهت
هانا: نمیخواستم اینکارو کنم ولی خودت خواستی
کوک: کدوم ک...
هانا نزاشت حرفشو کامل بزنه محکم زد وسط پاش
کوک: ایییییی دیوونه چیکار کردی؟
هانا: بهت گفتم خیلیکارا ازم برمیاد بعد از کنارش ردشدم رفتم سرصحنه عکسبرداری که یادم افتاد کشمو نگرفتم ازون عوضی
بعد رسیدم به صحنه بعد چند دقیقه یکی اومد که بادیدنش خشکم زد اون
کوک ویو
عمو جون کی گف برم سرصحنه واسه عکسبرداری منم رفتم بعد چند دقیقه دوربین رو اماده کردم رفتم قهوه بگیرم کع دیدم تمون دختره که دم دردیدم داره راه میره و موهاشو میینده ولی حس میکنم یه حسی بهش دارم بااینکه اولین باره دیدمش انگار سالهاس میشناسمش کاش هانا اینجا بود تا ازش میپرسیدم
خواستم ببینم اونم مث همه ی دخترا تحت تاثیر قرار میگیره یانع؟(بچه ها اینم بگم کوک تاحالا دوس دختر نداشته مخشون رو باجنتلمن بازیاش میزد ولی باهاشون قرار نمیذاشت) پس رفتم از پشت کش موهاشو کشیدم بعد رفتم جلوش بهش گفتم موی باز بیشتر بهش میتد که(دیگه خودتون میدونید) بعد وقتی داشتیم بحث میکردیم یاد خودمو هانا ابتادم همیشه لجبازو یه دنده بود حرف حرف خودش بود که دختره گف نمیخواستم ولی خودت مجبورم کردی پرسیدم گفتم چه ک... نذاشت حرفمو بزنم محکم بازد جایی که نباید میزد خیلی درد داشت بهش گفتم چیکار کردی دیوونه که برگشت بهم خیلی خونسرد گفت بهت گفتم خیلی کارا ازم برمیاد بعدم رف منم باع همون درد رفتم سمت رو صندلی بعد یه ربع بهتر که شدم رفتم سرصحنه که.....
اسلاید 1لباس هانا برای عکس برداری
کوک: موی باز بیشتر بهت میاد
هانا: به توچه چه مدل مویی به من میاد؟
کوک: اوه چقد اعصبانی شدی؟
هانا: مردک بی خاصیت، کشمو بدع
کوک: چیییی مردک بی خاصیت؟
هانا: اره، حالا کشمو بده تا کار دستت ندادم
کوک: میدونی؟ اصلا از دخترای لجباز و یع دنده خوشم نمیاد، بعدم از یع دختر استخونی مث تو چی برمیاد؟
هانا: منم از بیشعورهایی مث تو خوشم نمیاد، از همین استخونیکه میگی خیلی کارا برمیاد حالا هم کشمو بده
کوک: اگه تو لجبازی من لجباز ترم مگه تو خواب ببینی کشت رو بدم بهت
هانا: نمیخواستم اینکارو کنم ولی خودت خواستی
کوک: کدوم ک...
هانا نزاشت حرفشو کامل بزنه محکم زد وسط پاش
کوک: ایییییی دیوونه چیکار کردی؟
هانا: بهت گفتم خیلیکارا ازم برمیاد بعد از کنارش ردشدم رفتم سرصحنه عکسبرداری که یادم افتاد کشمو نگرفتم ازون عوضی
بعد رسیدم به صحنه بعد چند دقیقه یکی اومد که بادیدنش خشکم زد اون
کوک ویو
عمو جون کی گف برم سرصحنه واسه عکسبرداری منم رفتم بعد چند دقیقه دوربین رو اماده کردم رفتم قهوه بگیرم کع دیدم تمون دختره که دم دردیدم داره راه میره و موهاشو میینده ولی حس میکنم یه حسی بهش دارم بااینکه اولین باره دیدمش انگار سالهاس میشناسمش کاش هانا اینجا بود تا ازش میپرسیدم
خواستم ببینم اونم مث همه ی دخترا تحت تاثیر قرار میگیره یانع؟(بچه ها اینم بگم کوک تاحالا دوس دختر نداشته مخشون رو باجنتلمن بازیاش میزد ولی باهاشون قرار نمیذاشت) پس رفتم از پشت کش موهاشو کشیدم بعد رفتم جلوش بهش گفتم موی باز بیشتر بهش میتد که(دیگه خودتون میدونید) بعد وقتی داشتیم بحث میکردیم یاد خودمو هانا ابتادم همیشه لجبازو یه دنده بود حرف حرف خودش بود که دختره گف نمیخواستم ولی خودت مجبورم کردی پرسیدم گفتم چه ک... نذاشت حرفمو بزنم محکم بازد جایی که نباید میزد خیلی درد داشت بهش گفتم چیکار کردی دیوونه که برگشت بهم خیلی خونسرد گفت بهت گفتم خیلی کارا ازم برمیاد بعدم رف منم باع همون درد رفتم سمت رو صندلی بعد یه ربع بهتر که شدم رفتم سرصحنه که.....
اسلاید 1لباس هانا برای عکس برداری
۱۴.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.