فیک هانما part 6
هانما: بفرمایید بشینید...[هانما اینو میگه فک کن...😂]
دو دیقه بعد ...
×:سلام آقایه شوجی! اممم...؟؟!
میچا:😳?
هانما:اوه..خانم لین...بفرمایید بشینید..
از زبان سوم شخص:
هینا: اوجاروو..اون مرده همزمان با دو نفر قرار گزاشته؟ تمههه..*گوشی رو در اورده شروع کرد به فیلم گرفتن..:
میچا: ببینم اینجا چه خبره؟
لی: منم میخام بدونم..
هانما: اوع ..تعجب نکنید لطفن من طبق تجربهم تو قرار های تعیین شده...یه سری قوانین برای خودم گزاشتم..قرار های ندیده و نشناخته عین آزمون و کوئیز برای پذیرفتن یه نفر تو گنگم میمونه...
*ا/ت با شنیدن کلمه ی گنگ بر میگرده نگاه میکنه..
هانما:اونایی که لیاقتشو داشته باشن وارد گنگم میشن..رقابتی که من میزارم اجازه میده هر دو طرف نقطه ضعفشونو نشون بدهن..تا برای این قرار هایه یهویی بعدی بتونن روی خودشون کار کنن..تازه وقت هیچ کودوممون هدر نمیره..
میچا: واتتت؟ این چه طرز برخورده...خجالت نمیکشید؟فک کردید من مجبورم شما رو ببینم؟
لی: آقایه شوجی رفتارتون خیلی بی ادبانه بود...
هانما: میدونید به این نتیجه رسیدم که ..خانم میچا مثل داداشم میمونه..از لحاظ آماری خیلی خوبع ها اما تا به کارش بندازی پیر شدی...و خانم لی هم مثل ویندوز لپ تاپه داداشم میمونه...کار کردن باهاش راحته ...ولی خیلی راحت هنگ میکنه..و آدم میخاد لپ تاپ بشکونه...می فهمید چی میگم؟
*همزمان:
میچا/لی : تمهههههه *جفتشون لیوان آبارو بر میدارن و میپاشونن سمت هانما*
هینا: اععع ا/ت نگا کن اونجاروووو
هانما جا خالی میده... آب صاف میریزه رو سر و صورته ا/ت*
لی و میچا میفهمن چ کوعی خوردن فرار میکنن
هینا: هووویی تووو باید بابت اینکه رو دوستم آب ریختی عذزخاهی کنییی کجا میرییییی
هانما: خانم لیییییییی...مشکلات سیستمه ویندوز قابل حل هستنننن میخاید تماس بگیرمممم؟؟😂😂😂
هانما ا/ترو نگا میکنه...قند تو دل ا/ت آب میشههههه
هانما: دادا چته؟ اونا روت آب پاشیدن ..اگه خسارت میخای غلط کردی از من میخای بگیری...بگو شمارشونو بهت میدم...*نشون دادن یه قطره آب روی کتش...*
هانما: میبینی منم قربانیم..
هینا: خیلی چیز زیادیم انگار ازت کم نشده داداشش😑😑
...
ا/ت پا میشه* هینا: عافرین ا/ت برو یقشو بگیر... اع...کصخلللللللللللللل داری چی کار میکنننننبیییییییییی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
ا/ت:*یه دستمال به هانما میده...* موهات خیس شده..
هانما: *نگاه های ودفکآنه**دست زدن به موهاش* موهای من که سالمه..؟
ا/ت: من نیازی به خسارت ندارم... و فرار...
هینا: چی؟؟ ینی چی خسارت نمیخای هااا
ا/ت: خفه شو بیا بریممم
هانما: اون پسره زیادی شبیه دختر نبود؟
هینا و ا/ت بیرون کافه: اون عوضی روت آب ریختن تو بخاطر خوشتیپ بودن اون پسره پول نگرفتی ازش؟ باید صبر میکردی یه لیوان آبم من میریختم رو اون مرتیکه
دو دیقه بعد ...
×:سلام آقایه شوجی! اممم...؟؟!
میچا:😳?
هانما:اوه..خانم لین...بفرمایید بشینید..
از زبان سوم شخص:
هینا: اوجاروو..اون مرده همزمان با دو نفر قرار گزاشته؟ تمههه..*گوشی رو در اورده شروع کرد به فیلم گرفتن..:
میچا: ببینم اینجا چه خبره؟
لی: منم میخام بدونم..
هانما: اوع ..تعجب نکنید لطفن من طبق تجربهم تو قرار های تعیین شده...یه سری قوانین برای خودم گزاشتم..قرار های ندیده و نشناخته عین آزمون و کوئیز برای پذیرفتن یه نفر تو گنگم میمونه...
*ا/ت با شنیدن کلمه ی گنگ بر میگرده نگاه میکنه..
هانما:اونایی که لیاقتشو داشته باشن وارد گنگم میشن..رقابتی که من میزارم اجازه میده هر دو طرف نقطه ضعفشونو نشون بدهن..تا برای این قرار هایه یهویی بعدی بتونن روی خودشون کار کنن..تازه وقت هیچ کودوممون هدر نمیره..
میچا: واتتت؟ این چه طرز برخورده...خجالت نمیکشید؟فک کردید من مجبورم شما رو ببینم؟
لی: آقایه شوجی رفتارتون خیلی بی ادبانه بود...
هانما: میدونید به این نتیجه رسیدم که ..خانم میچا مثل داداشم میمونه..از لحاظ آماری خیلی خوبع ها اما تا به کارش بندازی پیر شدی...و خانم لی هم مثل ویندوز لپ تاپه داداشم میمونه...کار کردن باهاش راحته ...ولی خیلی راحت هنگ میکنه..و آدم میخاد لپ تاپ بشکونه...می فهمید چی میگم؟
*همزمان:
میچا/لی : تمهههههه *جفتشون لیوان آبارو بر میدارن و میپاشونن سمت هانما*
هینا: اععع ا/ت نگا کن اونجاروووو
هانما جا خالی میده... آب صاف میریزه رو سر و صورته ا/ت*
لی و میچا میفهمن چ کوعی خوردن فرار میکنن
هینا: هووویی تووو باید بابت اینکه رو دوستم آب ریختی عذزخاهی کنییی کجا میرییییی
هانما: خانم لیییییییی...مشکلات سیستمه ویندوز قابل حل هستنننن میخاید تماس بگیرمممم؟؟😂😂😂
هانما ا/ترو نگا میکنه...قند تو دل ا/ت آب میشههههه
هانما: دادا چته؟ اونا روت آب پاشیدن ..اگه خسارت میخای غلط کردی از من میخای بگیری...بگو شمارشونو بهت میدم...*نشون دادن یه قطره آب روی کتش...*
هانما: میبینی منم قربانیم..
هینا: خیلی چیز زیادیم انگار ازت کم نشده داداشش😑😑
...
ا/ت پا میشه* هینا: عافرین ا/ت برو یقشو بگیر... اع...کصخلللللللللللللل داری چی کار میکنننننبیییییییییی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
ا/ت:*یه دستمال به هانما میده...* موهات خیس شده..
هانما: *نگاه های ودفکآنه**دست زدن به موهاش* موهای من که سالمه..؟
ا/ت: من نیازی به خسارت ندارم... و فرار...
هینا: چی؟؟ ینی چی خسارت نمیخای هااا
ا/ت: خفه شو بیا بریممم
هانما: اون پسره زیادی شبیه دختر نبود؟
هینا و ا/ت بیرون کافه: اون عوضی روت آب ریختن تو بخاطر خوشتیپ بودن اون پسره پول نگرفتی ازش؟ باید صبر میکردی یه لیوان آبم من میریختم رو اون مرتیکه
۶.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.