فیک مربی سگه من پارت ۹:
فیک مربی سگه من پارت ۹:
که یک دفعه یک خانم با سرعت اومد
هلم داد و سریع رفت داشتم تعادلمو از
دست میدادم که چشمامو بستم و منتظره
این بودم که روی زمین بیوفتم اما توی بغله
یک چیزه نرم افتادم
یواش یواش چشمامو باز کردم که دیدم کوک
توی ۱سانتی متریه من بود نمیدونم
چند دقیقه توی بغلش بودم اما واقعا
احساسه خوبی داشتم داشتیم همینجوریشم
به هم نگاه میکردم که یهو نگاه های کوک
رو لبام افتاد و کم کم داشت بهم نزدیک میشد
که سریع از بغلش اومدم بیرون
ا،ت:اهمممممممم
ا،ت:خوب بم کدومو انتخاب کردی
ا،ات:این؟ اووو قشنگه بدو بیا بریم
کوک ویو:
یک دفعه نگاهم روی لبای قشنگ و پفکیش افتاد
خیلی دلم میخواست طعمشو بچم داشتم همینطوری
نزدیکش میشدم که یهو ا،ت از بغلم اومد
بیرون و سریع موضوع رو عوض کرد
واقعااااا خیلی کیوته(با خنده ی کوچولو)
خلاصه ا،ت و کوک رفتن عمارت و هرکدوم
رفتن توی اتاقشون
ا،ت ویو:
توی اتاقم بودم و داشتم لباسمو عوض میکردم که یهو
کوک در زد
ا،ت:بله؟
کوک:ا،ت بیا پایین شام
ا،ت:باشه میام الان
و.....
که یک دفعه یک خانم با سرعت اومد
هلم داد و سریع رفت داشتم تعادلمو از
دست میدادم که چشمامو بستم و منتظره
این بودم که روی زمین بیوفتم اما توی بغله
یک چیزه نرم افتادم
یواش یواش چشمامو باز کردم که دیدم کوک
توی ۱سانتی متریه من بود نمیدونم
چند دقیقه توی بغلش بودم اما واقعا
احساسه خوبی داشتم داشتیم همینجوریشم
به هم نگاه میکردم که یهو نگاه های کوک
رو لبام افتاد و کم کم داشت بهم نزدیک میشد
که سریع از بغلش اومدم بیرون
ا،ت:اهمممممممم
ا،ت:خوب بم کدومو انتخاب کردی
ا،ات:این؟ اووو قشنگه بدو بیا بریم
کوک ویو:
یک دفعه نگاهم روی لبای قشنگ و پفکیش افتاد
خیلی دلم میخواست طعمشو بچم داشتم همینطوری
نزدیکش میشدم که یهو ا،ت از بغلم اومد
بیرون و سریع موضوع رو عوض کرد
واقعااااا خیلی کیوته(با خنده ی کوچولو)
خلاصه ا،ت و کوک رفتن عمارت و هرکدوم
رفتن توی اتاقشون
ا،ت ویو:
توی اتاقم بودم و داشتم لباسمو عوض میکردم که یهو
کوک در زد
ا،ت:بله؟
کوک:ا،ت بیا پایین شام
ا،ت:باشه میام الان
و.....
۱۸.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.