𝐩𝐭:𝟏𝟕𝐌𝐲 𝐀𝐧𝐠𝐢𝐥 𝐌𝐨𝐜𝐡𝐢𝐲
به جیمین نگاه کردم...دیدم بهم زل زده بود و یه لبخند شیطونی روی لباش بود...
ا.ت:چ..چیشده جیمـ
اومد نزدیکم و لباش رو روی لبام گذاشت..از وقتی که از فروشگاه برگشتیم رفتارش عجیب شده...نمیدونم چرا باهام لاس میزنه و لبام رو میبوسه..نمیدونه که قلب من با اینکاراش بدجور میتپه؟؟
چون تاریک بود بچها مادوتا رو ندیدن...به طرز عجیبی باهاش همکاری کردم و بعد 3 مین جدا شدیم..
جیمین:بیب خودت داری همکاری میکنیا..نظرت چیه؟
ا.ت:ب..بیب؟...خ..خب درباره ی چی؟..نظر چیه؟
جیمین:ولش کن...من که کارمو میکنم..کیوت خوردنیـ..
میسو:بچها فیلم تموم شددد
تهیونگ:بریم بخوابیممممم دارم میمیرم از خستگیی
وسایل هارو جمع کردیم و هرکس رفت تو اتاق خودش..
لباس خوابم رو پوشیدم(عکسشو میزارم)و رفتم توی تختم و یکم با گوشیم ور رفتم..
بعد از 15 مین چشمام گرم شد و گوشیمو خواموش کردم و روی عسلی تخت گذاشتم..داشتم میخوابیدم که در اتاقم آروم باز شد..
جیمین ویو:
لباس خوابم رو پوشیدمو خودمو روی تختم پرت کردم.
خوابم نمیبرد...اون فیلمی که دیده بودیم تحریکم کرده بود..بعدش که ا.ت رو بوسیدم و اونم همکاری کرد باهام حالم بدتر شد..آیشش نمیتونم خودمو کنترل کنم..میخوامش..آیشش خودم موندم چرا رفتارم تغییر کرد...شاید..به خاطر جذاب بودن ا.ت ست..آیش باید برم پیشش..
رفتم طرف اتاق ا.ت و در رو آروم باز کردم و رفتم داخل، با تعجب از تختش بلند شد او اومد پیشم..لباس خوابش توری بود و بدنش معلوم بود..
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی جیمینا..برو بخواب
جیمین:خوابم نمیبره..تحریک شدم نمیتونم بخوابم
ا.ت:خ..خب من چیکار کنممم؟
(به عقل ا.ت دارم شک میکنم..)
جیمین:به نظرت باید چیکار کنی؟
________________
گایز پارت بعدی رو شب آپ میکنم باید درس بخونم بایی~~تو پست قبل گفته بودم که این پارت شرط ندارهـ
ا.ت:چ..چیشده جیمـ
اومد نزدیکم و لباش رو روی لبام گذاشت..از وقتی که از فروشگاه برگشتیم رفتارش عجیب شده...نمیدونم چرا باهام لاس میزنه و لبام رو میبوسه..نمیدونه که قلب من با اینکاراش بدجور میتپه؟؟
چون تاریک بود بچها مادوتا رو ندیدن...به طرز عجیبی باهاش همکاری کردم و بعد 3 مین جدا شدیم..
جیمین:بیب خودت داری همکاری میکنیا..نظرت چیه؟
ا.ت:ب..بیب؟...خ..خب درباره ی چی؟..نظر چیه؟
جیمین:ولش کن...من که کارمو میکنم..کیوت خوردنیـ..
میسو:بچها فیلم تموم شددد
تهیونگ:بریم بخوابیممممم دارم میمیرم از خستگیی
وسایل هارو جمع کردیم و هرکس رفت تو اتاق خودش..
لباس خوابم رو پوشیدم(عکسشو میزارم)و رفتم توی تختم و یکم با گوشیم ور رفتم..
بعد از 15 مین چشمام گرم شد و گوشیمو خواموش کردم و روی عسلی تخت گذاشتم..داشتم میخوابیدم که در اتاقم آروم باز شد..
جیمین ویو:
لباس خوابم رو پوشیدمو خودمو روی تختم پرت کردم.
خوابم نمیبرد...اون فیلمی که دیده بودیم تحریکم کرده بود..بعدش که ا.ت رو بوسیدم و اونم همکاری کرد باهام حالم بدتر شد..آیشش نمیتونم خودمو کنترل کنم..میخوامش..آیشش خودم موندم چرا رفتارم تغییر کرد...شاید..به خاطر جذاب بودن ا.ت ست..آیش باید برم پیشش..
رفتم طرف اتاق ا.ت و در رو آروم باز کردم و رفتم داخل، با تعجب از تختش بلند شد او اومد پیشم..لباس خوابش توری بود و بدنش معلوم بود..
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی جیمینا..برو بخواب
جیمین:خوابم نمیبره..تحریک شدم نمیتونم بخوابم
ا.ت:خ..خب من چیکار کنممم؟
(به عقل ا.ت دارم شک میکنم..)
جیمین:به نظرت باید چیکار کنی؟
________________
گایز پارت بعدی رو شب آپ میکنم باید درس بخونم بایی~~تو پست قبل گفته بودم که این پارت شرط ندارهـ
۵.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.