تکپارتی
#تکپارتی
« وقتی فکر میکنی بهت خیانت کرده»
ا.ت: باورم نمیشه
کاش همچین صحنه ایی رو نمیدیدم
تا جایی که میتونستم تند دویدم تا از تهیونگ و اون دختره هر.زه دور شم
ته: اوفففف دختره هر.زه عو.ضی از همون اول هم دنبال من بود
«: خب داستان از اون جایی شروع میشه که ا.ت میره کمپانی تا ته رو سوپرایز کنه ولی میبینه که ته و یه دختر دارن همو میبو.سن
دختره استف کمپانی بوده و از همون اول چشمش دنبال ته بوده و از ا.ت هم خیلی بدش میومده »
ته: داشتم دنبال ا.ت میدویدم که یه دفعه دیدم افتاد
ا.ت: داشتم از اون کمپانی نحس دور میشدم که یه دفعه پام پیچ خورد
ته: زود خودمو رسوندم به ا.ت و برآید استایل بغلش کردم
ا.ت: ولم کن عو.ضی «خودتی بی تر ادب😂»
ته : هیششششش ساکت
ا.ت: گفتم ولم کن بزارم زمی .......
ته : برای این که بیشتر از این حرف نزنه ل.ب.امو گذاشتم روی ل.ب.اش تلاش میکردم ازم جدا شده ولی خب زورش بهم نمیرسید
به. از چند دقیقه ازش جدا شدم
بزار برات توضیح بدم
ا.ت: چیو توضیح بدی؟؟؟؟ خیا.نتتو؟؟؟ بو.ستو؟؟؟؟« گریه»
ته: ا.ت عش.قم عزی.زم نف.سم گوش کن
من با اون دختره کاری نداشتم و ندارم و نخواهم داشت
باور کن اون خودشو چسبود بهم
اون به زور منو بو.سید
من هیچ وقت بهت خیا.نت نمیکنم من عا.شق.تم
ا.ت: وا ..... واقعاً ؟؟؟
ته: آره عز.یز دلم «کی.سسسس»
« تا جایی که میونستم پست گذاشتم دیگه فردا فعالیت نمیکنم 🫶🏻👋🏻👋🏻👋🏻»
« وقتی فکر میکنی بهت خیانت کرده»
ا.ت: باورم نمیشه
کاش همچین صحنه ایی رو نمیدیدم
تا جایی که میتونستم تند دویدم تا از تهیونگ و اون دختره هر.زه دور شم
ته: اوفففف دختره هر.زه عو.ضی از همون اول هم دنبال من بود
«: خب داستان از اون جایی شروع میشه که ا.ت میره کمپانی تا ته رو سوپرایز کنه ولی میبینه که ته و یه دختر دارن همو میبو.سن
دختره استف کمپانی بوده و از همون اول چشمش دنبال ته بوده و از ا.ت هم خیلی بدش میومده »
ته: داشتم دنبال ا.ت میدویدم که یه دفعه دیدم افتاد
ا.ت: داشتم از اون کمپانی نحس دور میشدم که یه دفعه پام پیچ خورد
ته: زود خودمو رسوندم به ا.ت و برآید استایل بغلش کردم
ا.ت: ولم کن عو.ضی «خودتی بی تر ادب😂»
ته : هیششششش ساکت
ا.ت: گفتم ولم کن بزارم زمی .......
ته : برای این که بیشتر از این حرف نزنه ل.ب.امو گذاشتم روی ل.ب.اش تلاش میکردم ازم جدا شده ولی خب زورش بهم نمیرسید
به. از چند دقیقه ازش جدا شدم
بزار برات توضیح بدم
ا.ت: چیو توضیح بدی؟؟؟؟ خیا.نتتو؟؟؟ بو.ستو؟؟؟؟« گریه»
ته: ا.ت عش.قم عزی.زم نف.سم گوش کن
من با اون دختره کاری نداشتم و ندارم و نخواهم داشت
باور کن اون خودشو چسبود بهم
اون به زور منو بو.سید
من هیچ وقت بهت خیا.نت نمیکنم من عا.شق.تم
ا.ت: وا ..... واقعاً ؟؟؟
ته: آره عز.یز دلم «کی.سسسس»
« تا جایی که میونستم پست گذاشتم دیگه فردا فعالیت نمیکنم 🫶🏻👋🏻👋🏻👋🏻»
۸.۲k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.