به احترام پیدا شدن پیکر پاک 175 شهید غواص که در عملیات کر
به احترام پیدا شدن پیکر پاک 175 شهید غواص که در عملیات کربلای چهار با دستان بسته زنده به گور شدند... نمیدانم وقتی داخل گودال روی هم افتاده و منتظر بودید تا سیل خاک رویتان آوار شود، زیر لب چه ذکری میگفتید. حتما به تأسی از اربابتان در گودال قتلگاه «لا معبود سواک، یا غیاث المستغیثین» روی لبهایتان بود. یا شاید هم سادهتر، احتمالا یکی از شما ۱۷۵ نفر فریاد زده: «برادرها! وعده ما کربلا» و بعد همه با هم فریاد زدهاید: یا حسین... حتم دارم دل آن سرباز بعثی که پشت لودر نشسته بود تا خاک رویتان بریزد، با شنیدن این یا حسینها لرزید اما به روی خودش نیاورد.حتم دارم وقتی چشم آن سرباز عراقی به چشم آن نوجوان افتاد که گوشه گودال سرش را بهسوی آسمان گرفته بود و یا زهرا میگفت، دلش لرزید اما به روی خودش نیاورد. حتم دارم... نصف تاریخ عاشقی"آب"است قصه هایی عمیق و پر احساس قصه هایی پر از فداکاری قصه هایی عجیب،اما خاص... قصه ی آب چشمه ی زمزم زیر پاکوبه های اسماعیل قصه ی نیل و حضرت موسی قصه ی آن گذشتن حساس قصه ی حفظ حضرت یونس توی بطن نهنگ،در دریا یا که نفرین نوح پیغمبر بر سر مردم نمک نشناس قصه ی ظهر روز عاشورا بستن آب روی وارث آن کربلا بود و یک حرم،تشنه کربلا بود و حضرت عباس'ع' بین افسانه های آب و جنون قصه ی تازه ای اضافه شده قصه ی بیست و هفت ساله ای از صد و هفتاد و پنج تا غواص...
۱.۶k
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.