قسم به شعرِ نگاه و ترانهٔ چشمت
قسم به شعرِ نگاه و ترانهٔ چشمت
پُر است دفترم از عاشقانهٔ چشمت
میان سینه تکاپوی دل تماشاییست
همیشه وقتِ عبور از کرانهٔ چشمت
دلم گرفته دوباره، برای لبخندت
دلم گرفته دوباره، بهانهٔ چشمت
بیا و آتشی از نو به جان من انداز
زِ آذرخشِ نگاه و زبانهٔ چشمت
شب آمدهست و نگاهم نمیرود درخواب
به شوق اینکه نهم سر، به شانهٔ چشمت
مرا هراسی اگر باشد این فقط، که مرا
خدا نکرده بِرانی، زِ خانهٔ چشمت...
پُر است دفترم از عاشقانهٔ چشمت
میان سینه تکاپوی دل تماشاییست
همیشه وقتِ عبور از کرانهٔ چشمت
دلم گرفته دوباره، برای لبخندت
دلم گرفته دوباره، بهانهٔ چشمت
بیا و آتشی از نو به جان من انداز
زِ آذرخشِ نگاه و زبانهٔ چشمت
شب آمدهست و نگاهم نمیرود درخواب
به شوق اینکه نهم سر، به شانهٔ چشمت
مرا هراسی اگر باشد این فقط، که مرا
خدا نکرده بِرانی، زِ خانهٔ چشمت...
۲.۲k
۰۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.