p8
p8
عااا حتما عمو و زن عمو امدن میخواستم برم درو باز کنم که صدایه کوک رو شنیدم...
کوک. وایسا
برگشتم دیدم داره میاد سمتم
ات. چیشده؟
کوک. یادت نره حرفامو
ات. نه نمیره
همون لحظه دستمو گرفت.. وای قلبم ای نه نه دارم دیونه میشم در حدی ذوق زده بودم که نگو.. که درو باز کردیم
کوک ات. سلام خوش امدین
(مامان کوک م. ک بابایه کوک ب. ک)
م.ک. سلام عزیزای دلم
ب. ک. سلام پسرم سلام دخترم
وارد عمارت شدن و رویه کاناپه نشستن
م. ک. خب همینطور که میبینم بنظر رابطه تون عالی میاد(لبخند)
کوک. اره مامان من ات رو خیلی دوست دارم
وای قلبم چقدر تند تند میزنه ... ای کاش همه ی حرفاش از ته دلش بود نه نقش...
ب. ک. خوشحالم که اینطوره خب ما برای تولد دخترم ات قراره یه جشن بزرگ بگریم....
کوک. لازم نکرده نمیخواد مگه نه ات؟
به نگاهی بهم انداخت که مثل سگ ترسیدم میخواستم بگم نه که..
ات. ن...
م. ک. تو اولین وآخرین عروسمونی..
کوک. چه ربطی داره؟ نمیخواد (عصبی)
م. ک. تو مگه ات رو دوست نداری پس بزار یکم شاد باشه دیگه عههه
کوک. هوففف خیله خب..
بعد از کلی حرف زدن رفتن 3روز دیگه هم جشن تولدم بود.. کوک هم بدون هیچ حرفی رفت تو اتاقش..
جکسون. اتتتت!
ات. بله؟ خریدی؟؟
جکسون. اره بگیر
ات. ممنونمممم
به سمت دستشویی حرکت کردم
.
.
باورم نمیشه من!... من دارم مامان میشممم؟ خیلی خوشحال بودم.. حتما کوک بخاطر اینکه بچشو باردارم باهم خوب میشه صد دردصد... اما اگه خوشش نیاد چی؟... نه بابا کی از بچه ها بدش میاد؟..
از دستشویی امدم بیرون که با قیافه جکسون روبه رو شدم
جکسون. چیشد؟(استرس)
ات. مامان شدم(آروم)
جکسون مثل بچه های چهار ساله خوشحال بودو دست میزد انگار نه انگار که دستیار یه مافیاس..
جکسون. به کوک میگی؟
ات. بچه دوس داره؟
جکسون. در این مورد چیزی از نمیدونم..
ات. یعنی بگم بهش؟
جکسون. اره دیگه بایدم همینکارو کنی
ات. خب باشه الان بگم؟
جکسون. اره برو
ازه پله های مار پیچ عمارت با ذوق بالا رفتم خیلی خوشحال بودم میخواستم ریکشن کوک رو ببینم...
بلخره بعداز کلی کلنجار رفتن باخودم در اتاقو زدم...
کوک. بیا تو
وارد اتاقش شدم..
ات. عااا منم
سرشو بالا آوردو به سرد ترین حالت ممکن نگام میکرد... یعنی بعد از اینکه بهش بگمم اینطوریه؟
ات. یه چیزی میخوام بهت بگم..
کوک. میشنوم!
ات. من... خب من..
کوک. تو چی؟
ات.من باردارم...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
خماری ها شروع میشود......... 💔🚶♀️
عااا حتما عمو و زن عمو امدن میخواستم برم درو باز کنم که صدایه کوک رو شنیدم...
کوک. وایسا
برگشتم دیدم داره میاد سمتم
ات. چیشده؟
کوک. یادت نره حرفامو
ات. نه نمیره
همون لحظه دستمو گرفت.. وای قلبم ای نه نه دارم دیونه میشم در حدی ذوق زده بودم که نگو.. که درو باز کردیم
کوک ات. سلام خوش امدین
(مامان کوک م. ک بابایه کوک ب. ک)
م.ک. سلام عزیزای دلم
ب. ک. سلام پسرم سلام دخترم
وارد عمارت شدن و رویه کاناپه نشستن
م. ک. خب همینطور که میبینم بنظر رابطه تون عالی میاد(لبخند)
کوک. اره مامان من ات رو خیلی دوست دارم
وای قلبم چقدر تند تند میزنه ... ای کاش همه ی حرفاش از ته دلش بود نه نقش...
ب. ک. خوشحالم که اینطوره خب ما برای تولد دخترم ات قراره یه جشن بزرگ بگریم....
کوک. لازم نکرده نمیخواد مگه نه ات؟
به نگاهی بهم انداخت که مثل سگ ترسیدم میخواستم بگم نه که..
ات. ن...
م. ک. تو اولین وآخرین عروسمونی..
کوک. چه ربطی داره؟ نمیخواد (عصبی)
م. ک. تو مگه ات رو دوست نداری پس بزار یکم شاد باشه دیگه عههه
کوک. هوففف خیله خب..
بعد از کلی حرف زدن رفتن 3روز دیگه هم جشن تولدم بود.. کوک هم بدون هیچ حرفی رفت تو اتاقش..
جکسون. اتتتت!
ات. بله؟ خریدی؟؟
جکسون. اره بگیر
ات. ممنونمممم
به سمت دستشویی حرکت کردم
.
.
باورم نمیشه من!... من دارم مامان میشممم؟ خیلی خوشحال بودم.. حتما کوک بخاطر اینکه بچشو باردارم باهم خوب میشه صد دردصد... اما اگه خوشش نیاد چی؟... نه بابا کی از بچه ها بدش میاد؟..
از دستشویی امدم بیرون که با قیافه جکسون روبه رو شدم
جکسون. چیشد؟(استرس)
ات. مامان شدم(آروم)
جکسون مثل بچه های چهار ساله خوشحال بودو دست میزد انگار نه انگار که دستیار یه مافیاس..
جکسون. به کوک میگی؟
ات. بچه دوس داره؟
جکسون. در این مورد چیزی از نمیدونم..
ات. یعنی بگم بهش؟
جکسون. اره دیگه بایدم همینکارو کنی
ات. خب باشه الان بگم؟
جکسون. اره برو
ازه پله های مار پیچ عمارت با ذوق بالا رفتم خیلی خوشحال بودم میخواستم ریکشن کوک رو ببینم...
بلخره بعداز کلی کلنجار رفتن باخودم در اتاقو زدم...
کوک. بیا تو
وارد اتاقش شدم..
ات. عااا منم
سرشو بالا آوردو به سرد ترین حالت ممکن نگام میکرد... یعنی بعد از اینکه بهش بگمم اینطوریه؟
ات. یه چیزی میخوام بهت بگم..
کوک. میشنوم!
ات. من... خب من..
کوک. تو چی؟
ات.من باردارم...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
خماری ها شروع میشود......... 💔🚶♀️
۷.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.