پارت ۴ : عشق و سرنوشت
از زبان گندم
بعد از اینکه حاضر شدیم سریع رفتیم توی ماشین نشستیم گیسو از استرس زیا داشت ناخن هاشو تا ته میخورد تا رسیدیم دانشگاه حسابی استرس داشتم وقتی رسیدیم تو دست گیسو رو محکم فسار دادم که گفت :هیچی نیست ابجی انقدر نگران نباش
باشه ارومی زیر لب گفتیم و رسیدیم دم در اتاق استاد تا در زدیم گفت : بفرمایید تو
تا دید ماییم اومد حسابی بغلمون کردو بهمون گفت :شما تو واقعا مایه ی سربلندی دانشگاهید گفتم برای چی گفت : شما بشینید تا بهتون بگم نشستیم بعد یه برگه گذاشت جلومون به کره ای نوشته شد بود من و گیسو کامل به زبان کره ای مسلط بودیم پس شروع کردیم به خوندن که ناگهان هردوتانوم با دهن باز به استاد خیره شدیم که گفت بله طراحی های شما عالی بود و موفق شدید تا بورس کره رو برای تحصیل به دست بیاریند و بعد کلی توضیحات پاشیدیم اومدیم بیروو گیسو گفت :حالا چکار کنیم چجوری مامان بابا رو راضی کنیم هومم
گفتم :اونش با من ولی بدو بریم گل و شیرنی بخریم و بریم خونه تابه مامان بگیم
بعد از اینکه حاضر شدیم سریع رفتیم توی ماشین نشستیم گیسو از استرس زیا داشت ناخن هاشو تا ته میخورد تا رسیدیم دانشگاه حسابی استرس داشتم وقتی رسیدیم تو دست گیسو رو محکم فسار دادم که گفت :هیچی نیست ابجی انقدر نگران نباش
باشه ارومی زیر لب گفتیم و رسیدیم دم در اتاق استاد تا در زدیم گفت : بفرمایید تو
تا دید ماییم اومد حسابی بغلمون کردو بهمون گفت :شما تو واقعا مایه ی سربلندی دانشگاهید گفتم برای چی گفت : شما بشینید تا بهتون بگم نشستیم بعد یه برگه گذاشت جلومون به کره ای نوشته شد بود من و گیسو کامل به زبان کره ای مسلط بودیم پس شروع کردیم به خوندن که ناگهان هردوتانوم با دهن باز به استاد خیره شدیم که گفت بله طراحی های شما عالی بود و موفق شدید تا بورس کره رو برای تحصیل به دست بیاریند و بعد کلی توضیحات پاشیدیم اومدیم بیروو گیسو گفت :حالا چکار کنیم چجوری مامان بابا رو راضی کنیم هومم
گفتم :اونش با من ولی بدو بریم گل و شیرنی بخریم و بریم خونه تابه مامان بگیم
۴.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.