•مستر جئون • part :۲۷
@خب آقای جئون راستش خانم ا.ت حافظشون رو از دست دادن اما جای نگرانی ندارع اگر همتون تلاش کنید و از خاطرات گذشته بگین برمیگرده امروز هم میتونن مرخص بشن اما باید کامل چند هفته استراحت کنن و پیش کسی بمونن که بتونه خوب پانسمان عوض کنه چون روزی چند بار باید این کار رو بکنن
_پیش من میمونه
@آقای جئون اگر قراره پیش شما باشن بهتره خانم ماریا هم بیان چون فقط ایشون رو میشناسن
_باشه فقط کی مرخص میشه
@الان بهشون مسکن دادیم و سرم زدیم قرص ویتامین هم همین ۱۰دقیقه پیش خوردن شاید یه ۲ساعت دیگه تا اینا اثر کنه
_مرسی ،خیلی ممنون
/کوک اگر میخوای من برم خونه جای ا.ت رو درست کنم تا میاد بره استراحت کنه
_آره ممنون میشم این کارو بکنی رمز در ···،اگر باز چیزی خواستی بگو
/باشه من رفتم ،فعلا
÷_؛فعلا
ا.ت ویو :
از خواب پاشدم دیدم بهم سرم وصل بود داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم که در اتاقم باز شد
_میتونم بیام تو
+هوم ،آره
اومد نشست کنارم رو مبل
_حالت خوبه ؟درد نداری ؟
+آره خوبم ولی درد دارم
_اشکال ندارع خوب میشی
+میتونم بپرسم شما کی هستین
_من ...من خب ..
کوک ویو :
اون روز که بهش گفتم دوستت ندارم بخاطر بیماریم بود که بلایی سرش نیارم اگر الان میگفتم بهش که من کیم باز اون داستان ها شروع میشد ،شاید باید به عنوان یه دوست کنارش باشم تا یه دوست پسر
_من دوست صمیمیت ام ،من و تو خیلی بهم نزدیکیم
+واقعا ؟اسمت چیه ؟
_آره واقعا ،اسمم جونگ کوکه
+مطمئنی یه دوست معمولی هستیم ؟
_چ..چطور
+آخه من هیچوقت با هیچ پسری دوست صمیمی نشدم اگر یروز یه همچین چیزی باشه اون یچی دیگست نه دوست ...میدونی که چی میگم
_ن..نه ما دوستیم ،خب من میرم ۱ساعت دیگه مرخص میشی ماریا رفت خونرو آماده کنه
+خونه کی ؟
_خونه ی منو ،من میرم بیرون استراحت کن چند دقیقه دیگه ماریا میاد کمکت میکنه وسایل رو جمع کنی
داشتم میرفتم سمت در
+شاید تو بگی دوست ..اما من هیچوقت اینو باور نمیکنم ..اما یچیزی ازت میخوام
_چی
+نمیدونم تو کیه منی ،اما..لطفاً هیچوقت ..هیچوقت بهم دروغ نگو جونگ کوک
_نترس بهت دروغ نمیگم ،به زودی حافظت بر میگرده جوری که دکتر گفت ...
حمایت بیب 🖤
_پیش من میمونه
@آقای جئون اگر قراره پیش شما باشن بهتره خانم ماریا هم بیان چون فقط ایشون رو میشناسن
_باشه فقط کی مرخص میشه
@الان بهشون مسکن دادیم و سرم زدیم قرص ویتامین هم همین ۱۰دقیقه پیش خوردن شاید یه ۲ساعت دیگه تا اینا اثر کنه
_مرسی ،خیلی ممنون
/کوک اگر میخوای من برم خونه جای ا.ت رو درست کنم تا میاد بره استراحت کنه
_آره ممنون میشم این کارو بکنی رمز در ···،اگر باز چیزی خواستی بگو
/باشه من رفتم ،فعلا
÷_؛فعلا
ا.ت ویو :
از خواب پاشدم دیدم بهم سرم وصل بود داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم که در اتاقم باز شد
_میتونم بیام تو
+هوم ،آره
اومد نشست کنارم رو مبل
_حالت خوبه ؟درد نداری ؟
+آره خوبم ولی درد دارم
_اشکال ندارع خوب میشی
+میتونم بپرسم شما کی هستین
_من ...من خب ..
کوک ویو :
اون روز که بهش گفتم دوستت ندارم بخاطر بیماریم بود که بلایی سرش نیارم اگر الان میگفتم بهش که من کیم باز اون داستان ها شروع میشد ،شاید باید به عنوان یه دوست کنارش باشم تا یه دوست پسر
_من دوست صمیمیت ام ،من و تو خیلی بهم نزدیکیم
+واقعا ؟اسمت چیه ؟
_آره واقعا ،اسمم جونگ کوکه
+مطمئنی یه دوست معمولی هستیم ؟
_چ..چطور
+آخه من هیچوقت با هیچ پسری دوست صمیمی نشدم اگر یروز یه همچین چیزی باشه اون یچی دیگست نه دوست ...میدونی که چی میگم
_ن..نه ما دوستیم ،خب من میرم ۱ساعت دیگه مرخص میشی ماریا رفت خونرو آماده کنه
+خونه کی ؟
_خونه ی منو ،من میرم بیرون استراحت کن چند دقیقه دیگه ماریا میاد کمکت میکنه وسایل رو جمع کنی
داشتم میرفتم سمت در
+شاید تو بگی دوست ..اما من هیچوقت اینو باور نمیکنم ..اما یچیزی ازت میخوام
_چی
+نمیدونم تو کیه منی ،اما..لطفاً هیچوقت ..هیچوقت بهم دروغ نگو جونگ کوک
_نترس بهت دروغ نمیگم ،به زودی حافظت بر میگرده جوری که دکتر گفت ...
حمایت بیب 🖤
۱۴.۱k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.