من کیوت نیستم p5 فصل دوم
ا.ت ویو
چشامو باز کردم
ا.ت:اون دختر ایکبیری لیای گوهخور کجاس؟
لیا:فکر نمیکنی الان که جونت تو دست منِ نباید
ا.ت:نه من نمیخوام درست صحبت کنم باهات
لیا سیلی زد به ا.ت:تا وقتی که بسته شدی به صندلی مجبوری باهام درست صحبت کنی
ا.ت:اختیار حرف زدنم دست خودمههه(زبون درازی)
لیا رفت بیرون
ا.ت:من دشویییی دارمممم لنتیییییی
وایییی حالا چیکار کنم؟
دشویییی دارمممممممممممم
یکی بیادددددد منو باز کنهههههه کن
جون عمتتتتت،بی فانووووووسس
لیا دست ا.تو باز کرد
کار اشتباهی کنی با همین تفنگی که تو دستمه
نفلت میکنم
ا.ت تفنگو خیلی سریع با یه حرکت گرفت از لیا
ا.ت:پس تو منو میزنی؟
مادر نزاییده کسی ب من سیلی بزنه
تیر زد تو پای لیا
ا.ت:جلو بیاین این میمیره
ا.ت از در رفت بیرون و فرار کرد
با لباس خونگیاش رفت یه مغازه
آقااا
لطفاً گوشیتو میدی قرض؟
+هان؟بیا
شماره تهیونگ و جونگ گیو رو حفظ نبود و فقط شماره فیلیکس رو حفظ بود
زنگ زد فیلیکس
با نفس نفس:الووو من فرار کردممم
نیایننن به قراارررتون با اون هرزه
فیلیکس:حالت خوبه؟(شارژش تموم شد)
ا.ت:آقا شارژت تموم شد
ممنون بای
بدو بدو رفت خونه
دید بورا منتظره
بورا:کجا بودی؟
ا.ت:رفتم بیرون یکم صبونه بخرم
بورا:خاک تو سر تو چرا همش میخوای بری بیرون این تیشرت گلگلیتو میپوشی
زشتهههه
ا.ت:نفس عمیق
وللش بابا
بورا:بریم صبونه؟
ا.ت:نه من خیلیییییی دشویی دارم
بورا:😐برووو
ا.ت ویو:
رفتم دشویی الو تهیونگ
تهیونگ:تو حالت خوبههههه؟
ا.ت:خوبم تولد چیشد؟
تهیونگ:تو الان به فکر اون تولده ای؟
ا.ت:من از دست اون بزغاله فرار کردم
نمیخواد نگران باشی
نگفتی؟
تهیونگ:یه باغ گرفتم و به یکی از دوستامم گفتم بیاد نقش فیلیکسو بازی کنه
ا.ت:عالیییس
من برم بورا شک نکنه بای
بعد کارای لازم رفت بیرون
بورا:چرا یوبوست گرفتی؟
ا.ت:از کجا بدونم
بورا:راستی برا تولد کراشت بریم لباس بخریم؟
ا.ت:چی؟؟؟
بورا:امروز تعطیلمااا
ا.ت:تو همیشه تعطیلی
چشامو باز کردم
ا.ت:اون دختر ایکبیری لیای گوهخور کجاس؟
لیا:فکر نمیکنی الان که جونت تو دست منِ نباید
ا.ت:نه من نمیخوام درست صحبت کنم باهات
لیا سیلی زد به ا.ت:تا وقتی که بسته شدی به صندلی مجبوری باهام درست صحبت کنی
ا.ت:اختیار حرف زدنم دست خودمههه(زبون درازی)
لیا رفت بیرون
ا.ت:من دشویییی دارمممم لنتیییییی
وایییی حالا چیکار کنم؟
دشویییی دارمممممممممممم
یکی بیادددددد منو باز کنهههههه کن
جون عمتتتتت،بی فانووووووسس
لیا دست ا.تو باز کرد
کار اشتباهی کنی با همین تفنگی که تو دستمه
نفلت میکنم
ا.ت تفنگو خیلی سریع با یه حرکت گرفت از لیا
ا.ت:پس تو منو میزنی؟
مادر نزاییده کسی ب من سیلی بزنه
تیر زد تو پای لیا
ا.ت:جلو بیاین این میمیره
ا.ت از در رفت بیرون و فرار کرد
با لباس خونگیاش رفت یه مغازه
آقااا
لطفاً گوشیتو میدی قرض؟
+هان؟بیا
شماره تهیونگ و جونگ گیو رو حفظ نبود و فقط شماره فیلیکس رو حفظ بود
زنگ زد فیلیکس
با نفس نفس:الووو من فرار کردممم
نیایننن به قراارررتون با اون هرزه
فیلیکس:حالت خوبه؟(شارژش تموم شد)
ا.ت:آقا شارژت تموم شد
ممنون بای
بدو بدو رفت خونه
دید بورا منتظره
بورا:کجا بودی؟
ا.ت:رفتم بیرون یکم صبونه بخرم
بورا:خاک تو سر تو چرا همش میخوای بری بیرون این تیشرت گلگلیتو میپوشی
زشتهههه
ا.ت:نفس عمیق
وللش بابا
بورا:بریم صبونه؟
ا.ت:نه من خیلیییییی دشویی دارم
بورا:😐برووو
ا.ت ویو:
رفتم دشویی الو تهیونگ
تهیونگ:تو حالت خوبههههه؟
ا.ت:خوبم تولد چیشد؟
تهیونگ:تو الان به فکر اون تولده ای؟
ا.ت:من از دست اون بزغاله فرار کردم
نمیخواد نگران باشی
نگفتی؟
تهیونگ:یه باغ گرفتم و به یکی از دوستامم گفتم بیاد نقش فیلیکسو بازی کنه
ا.ت:عالیییس
من برم بورا شک نکنه بای
بعد کارای لازم رفت بیرون
بورا:چرا یوبوست گرفتی؟
ا.ت:از کجا بدونم
بورا:راستی برا تولد کراشت بریم لباس بخریم؟
ا.ت:چی؟؟؟
بورا:امروز تعطیلمااا
ا.ت:تو همیشه تعطیلی
۶.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.