𝕋ℍ𝔼 𝕂𝕀ℕ𝔾 ℙ𝔸ℝ𝕋 𝟚
𝕋ℍ𝔼 𝕂𝕀ℕ𝔾 ℙ𝔸ℝ𝕋 𝟚
جی اون: اگه نمیری مجبورم به پلیس زنگ بزنم
شینا سروصدا مون رو میشنوه و میاد
شینا: مشکلی پیش اومده؟
یونگی: من سفارش دادم این خانم هم سفارش منو نمیاره
شینا: الان ساعت بسته شدن رستورانه ولی سفارشتون چیه چون آخرین مشتری رستوران هستین براتون میاریم
یونگی: لیموناد توت فرنگی و ریحان
شینا: الان براتون آماده میکنم میارم
بعدم رفت
یونگی: چی میشد همون اول سفارشمو میاوردی مگه برای همین حقوق نمیگیری؟
جی اون: چون الان ساعت بسته شدن رستورانه صاحب رستورانم داره بهت لطف میکنه که داره سفارشتو آماده میکنه
یونگی: به جای اون تو لطف میکردی زود سفارشو میگرفتی میاوردی منم زودتر میرفتم شمام زودتر رستوران رو میبستین
شینا سفارش رو میاره میزاره روی میز
شینا: بفرمایید میل کنید
یونگی: ممنون الان میخورم میرم
منم میزنم به لیوان هرچی تو لیوان بود ریخت رو اون پسره
جی اون: حالا خوردی پاشو برو
با داد میگه
یونگی: تو دیوونه ای این چه کاری بود کردی؟
جی اون : گفتی میخورم میرم حالا خوردی برو دیگه
از سروصدایی که ما کردیم داداش شینا از آشپزخونه اومد بیرون
لی یون : چیشده چه خبره؟
یونگی: کارمندتون دیوونست سفارشی رو که داده بودم رو ریخت روم
لی یون: عذر میخوام هزینه ی لباستون رو پرداخت میکنم
یونگی: مساله پول نیست
لی یون: پس مشکلتون چیه؟
یونگی: کارمندتون رو باید اخراج کنین
لی یون : باشه اخراجش میکنم
اون پسره هزینه ی غذا رو گذاشت روی میز
لی یون: هزینه رو نمیخواد پرداخت کنین مهمون ما باشین
اون پسره هم پولشو برمیداره و روشو میکنه سمت من
یونگی: برو پیش روانپزشک
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #فیکشن #سناریو #تصور_کن
جی اون: اگه نمیری مجبورم به پلیس زنگ بزنم
شینا سروصدا مون رو میشنوه و میاد
شینا: مشکلی پیش اومده؟
یونگی: من سفارش دادم این خانم هم سفارش منو نمیاره
شینا: الان ساعت بسته شدن رستورانه ولی سفارشتون چیه چون آخرین مشتری رستوران هستین براتون میاریم
یونگی: لیموناد توت فرنگی و ریحان
شینا: الان براتون آماده میکنم میارم
بعدم رفت
یونگی: چی میشد همون اول سفارشمو میاوردی مگه برای همین حقوق نمیگیری؟
جی اون: چون الان ساعت بسته شدن رستورانه صاحب رستورانم داره بهت لطف میکنه که داره سفارشتو آماده میکنه
یونگی: به جای اون تو لطف میکردی زود سفارشو میگرفتی میاوردی منم زودتر میرفتم شمام زودتر رستوران رو میبستین
شینا سفارش رو میاره میزاره روی میز
شینا: بفرمایید میل کنید
یونگی: ممنون الان میخورم میرم
منم میزنم به لیوان هرچی تو لیوان بود ریخت رو اون پسره
جی اون: حالا خوردی پاشو برو
با داد میگه
یونگی: تو دیوونه ای این چه کاری بود کردی؟
جی اون : گفتی میخورم میرم حالا خوردی برو دیگه
از سروصدایی که ما کردیم داداش شینا از آشپزخونه اومد بیرون
لی یون : چیشده چه خبره؟
یونگی: کارمندتون دیوونست سفارشی رو که داده بودم رو ریخت روم
لی یون: عذر میخوام هزینه ی لباستون رو پرداخت میکنم
یونگی: مساله پول نیست
لی یون: پس مشکلتون چیه؟
یونگی: کارمندتون رو باید اخراج کنین
لی یون : باشه اخراجش میکنم
اون پسره هزینه ی غذا رو گذاشت روی میز
لی یون: هزینه رو نمیخواد پرداخت کنین مهمون ما باشین
اون پسره هم پولشو برمیداره و روشو میکنه سمت من
یونگی: برو پیش روانپزشک
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #فیکشن #سناریو #تصور_کن
۸.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.