سناریو ریندو هایتانی 👾
وقتی باهاش قهری و لج میکنی :
قهر کردی بودی چون هر روز زخمی برمیگشت یه بار نزدیک بود به بیمارستان کشیده شه آسیب هاش ولی از اون جایی که تو پرستاری بلدی تو خوبش میکنی
داشتی زخمشو درمان میکردی دفعه قبلی گفتی اگه یه بار دیگه این شکلی ببینمت دیگه کاریت ندارم جوابتو نمیدم
و الان سر همین لج بودی باهاش وقتی داشتی درمانش میکردی فهمید ازش دلخوری
ریندو :( ا/ت ؟)
تو جوابی ندادی ولی چون آسیب دیده بود دلت نیومد ازش مراقبت نکنی فقط جوابشو نمیدادی
ریندو :( چی شده چون زخمی شدم دلخوری ؟)
ا/ت :( .....)
رفتی براش غذا درست کنی داشتی مواد غذا رو خورد میکردی که اومد بالا سرت
سرشو گذاشت رو شونت درگوشت گفت :( دلم برای ا/ت ی کیوت و مهربونم تنگ شده میشه برگردی به همون گربه ی خودم ؟ )
ا/ت که داشت غش میکرد ولی نشون نداد :( من بهت اخطار داده بودم هایتانی )
ریندو که دید جواب نمیده پیش خودش گفت بهتره یکم هات بشم
کارت تموم شد گذاشتی غذا بپزه رفتی رو مبل نشستی که ریندو ام اومد پیشت اول کاریت نداشت ولی حواست که پرت شد بغلت کرد گذاشتت روی پاش و دوباره توی گوشت اروم طوری که مور مورت بشه گفت :( من little girl خودمو میخوام دارلینگ )
تو دیگه نمیتونستی سرخی گونتو قایم کنی میخواستی پاشی که گرفتت
ریندو :( کجا تا جوابی ندی ولت نمیکنم )
ا/ت :( هایتانی !💢)
ریندو :( میخوای ادامه بدم به کارم رو اگه ادامه بدم به جای خوبی نمیرسه !)
ا/ت :( باشه باشه فقط تو گوشم حرف نزن )
از اون جایی که کرمش گرفته بود دوباره تو گوشت گفت :( باشه little girl )
ا/ت :( ریندووووو )
ریندو خندید و گفت :( باشه باشه )
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
وقتی بهت دفاع شخصی یاد میده :
ریندو :( میخوام بهت دفاع یاد بدم چون این چند وقته خیلی میخواستن تورو گروگان بگیرند )
ریندو :( حالا خودت دوست داری دفاع یاد بگیری ؟)
ا/ت :( هوم اره ولی من خودم کاراته بلدم یکم )
رفتید توی حیاط پشتی که تمرین کنید
ریندو :( منو بزن )
ا/ت :( مطمعنی ؟)
ریندو :( ا/ت الان داری منو دست کم میگیری ؟)
ا/ت :( نه 😅)
دوییدی سمت ریندو که بزنیش میخواستی لگد بزنی که ریندو پات رو گرفت و گفت :( این بود زورت ؟ )
ا/ت :( نخیر هنوز مونده )
ریندو :( این دفعه مشت بزن )
خواستی مشت بزنی که باز حرکتت رو پیش بینی کرد و مشتت رو خنثی کرد
ا/ت :( اخخخخ )
ریندو :( من که نزدمت )
ا/ت :( اره ولی وقتی مشتم رو گرفتی دردم اومد 😂)
هم ریندو هم تو از خنده پاره شده بودید
خلاصه هر جوری بود بهت یاد داد و دیگه کسی هم کاریت نداشت 😂
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
وقتی بهش توجه نمیکنی :
رفته بودید بیرون برای ران خرید کنید چون تولدش بود موقع خرید همش حواست به چیزای بود که میخواستین بخرید یه بار ریندو خواست دستتو بگیره حواست نبود یهو با همون دستت به یه مغا؛ه اشاره کردی ریندو نتونست دستتو بگیره
یه بار دیگه هم ریندو رو جا گذاشتی 🤦♀️
ریندو کلافه شده بود باورش نمیشد همه ی اینا اتفاقی اتفاق افتاده باشه
بلاخره کادو رو گرفتین و رفتین خونه راند و سوپرایزش کردین تولدو گرفتین دیگه شب شده بود تصمیم گرفتید همونجا بمونید فردا برید خونه
ران یه تخت دونفره داشت و چون ران و ریندو داداش بودند اون دوتا رفتن اونجا خوابیدن و تو رفتی اون یکی اتاق ران فهمید ریندو یکم حالش گرفتس
ران :( چی شده؟ )
ریندو :( نمیدونم امروز ا/ت حواسش اصلا به من نبود ...)
ران شکه شد :( داداشم داره بهم حسودی میکنه ؟ ببینم میدونی که ا/ت خیلی دوست داره و به هیچ کس نمیفروشتت )
ریندو :( از کجا میدونی )
ران :( خودش بهم گفت )
ریندو :( چرا به تو بگه ؟)
ران :( اون روز که تو بیمارستان بودی خیلی نگران بود اونجا بهم گفت چقدر دوستت داره )
ریندو :( یکم گونش گل انداخت :( و...واقعا ؟)
را:( اره البته اینارو بهش نگو چون گفته بود ک چیزی بهت نگم در این مورد خب اون خیلی خجالتیه ولی من بودم اگر دوست دختر داشتم راحت حرفامو بهش میزدم )
ریندو تمام خسته گی اون روزش در رفت با این حرف ران
یه بار ریندو خوابش برد ران رفت آب بخوره و تورو دید :( ها ا/ت چان هنوز بیداری ؟)
ا/ت :( ها اره بیدارم خوابم نبرد....)
ران :( چرا ؟)
ا/ ت :( نمیدونم ...)
ران :( اها راستی امروز ریندو یکم احساس ایگنور شدن گرفته ازت )
ا/ت :( چی ! از ...از من ؟)
ران :( اره ولی خب براش توضیح دادم که عمرا ولش کنی مگه نه ؟)
ا/ت :( اره ... مگر اینکه خودش ولم کنه ...)
ران :( عمرا اگه این اتفاق بیوفته )
بعد حرف هاتون رفتید خوابیدید فردا صبح که رفتی خونه همش به ریندو توجه میکردی یا همش تو بغلت بود یا بهت چسبیده بود ولی از اون روز به بعد حواستو جم کردی که نه زیادی محبت کنی نه کم :))♡
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
قهر کردی بودی چون هر روز زخمی برمیگشت یه بار نزدیک بود به بیمارستان کشیده شه آسیب هاش ولی از اون جایی که تو پرستاری بلدی تو خوبش میکنی
داشتی زخمشو درمان میکردی دفعه قبلی گفتی اگه یه بار دیگه این شکلی ببینمت دیگه کاریت ندارم جوابتو نمیدم
و الان سر همین لج بودی باهاش وقتی داشتی درمانش میکردی فهمید ازش دلخوری
ریندو :( ا/ت ؟)
تو جوابی ندادی ولی چون آسیب دیده بود دلت نیومد ازش مراقبت نکنی فقط جوابشو نمیدادی
ریندو :( چی شده چون زخمی شدم دلخوری ؟)
ا/ت :( .....)
رفتی براش غذا درست کنی داشتی مواد غذا رو خورد میکردی که اومد بالا سرت
سرشو گذاشت رو شونت درگوشت گفت :( دلم برای ا/ت ی کیوت و مهربونم تنگ شده میشه برگردی به همون گربه ی خودم ؟ )
ا/ت که داشت غش میکرد ولی نشون نداد :( من بهت اخطار داده بودم هایتانی )
ریندو که دید جواب نمیده پیش خودش گفت بهتره یکم هات بشم
کارت تموم شد گذاشتی غذا بپزه رفتی رو مبل نشستی که ریندو ام اومد پیشت اول کاریت نداشت ولی حواست که پرت شد بغلت کرد گذاشتت روی پاش و دوباره توی گوشت اروم طوری که مور مورت بشه گفت :( من little girl خودمو میخوام دارلینگ )
تو دیگه نمیتونستی سرخی گونتو قایم کنی میخواستی پاشی که گرفتت
ریندو :( کجا تا جوابی ندی ولت نمیکنم )
ا/ت :( هایتانی !💢)
ریندو :( میخوای ادامه بدم به کارم رو اگه ادامه بدم به جای خوبی نمیرسه !)
ا/ت :( باشه باشه فقط تو گوشم حرف نزن )
از اون جایی که کرمش گرفته بود دوباره تو گوشت گفت :( باشه little girl )
ا/ت :( ریندووووو )
ریندو خندید و گفت :( باشه باشه )
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
وقتی بهت دفاع شخصی یاد میده :
ریندو :( میخوام بهت دفاع یاد بدم چون این چند وقته خیلی میخواستن تورو گروگان بگیرند )
ریندو :( حالا خودت دوست داری دفاع یاد بگیری ؟)
ا/ت :( هوم اره ولی من خودم کاراته بلدم یکم )
رفتید توی حیاط پشتی که تمرین کنید
ریندو :( منو بزن )
ا/ت :( مطمعنی ؟)
ریندو :( ا/ت الان داری منو دست کم میگیری ؟)
ا/ت :( نه 😅)
دوییدی سمت ریندو که بزنیش میخواستی لگد بزنی که ریندو پات رو گرفت و گفت :( این بود زورت ؟ )
ا/ت :( نخیر هنوز مونده )
ریندو :( این دفعه مشت بزن )
خواستی مشت بزنی که باز حرکتت رو پیش بینی کرد و مشتت رو خنثی کرد
ا/ت :( اخخخخ )
ریندو :( من که نزدمت )
ا/ت :( اره ولی وقتی مشتم رو گرفتی دردم اومد 😂)
هم ریندو هم تو از خنده پاره شده بودید
خلاصه هر جوری بود بهت یاد داد و دیگه کسی هم کاریت نداشت 😂
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
وقتی بهش توجه نمیکنی :
رفته بودید بیرون برای ران خرید کنید چون تولدش بود موقع خرید همش حواست به چیزای بود که میخواستین بخرید یه بار ریندو خواست دستتو بگیره حواست نبود یهو با همون دستت به یه مغا؛ه اشاره کردی ریندو نتونست دستتو بگیره
یه بار دیگه هم ریندو رو جا گذاشتی 🤦♀️
ریندو کلافه شده بود باورش نمیشد همه ی اینا اتفاقی اتفاق افتاده باشه
بلاخره کادو رو گرفتین و رفتین خونه راند و سوپرایزش کردین تولدو گرفتین دیگه شب شده بود تصمیم گرفتید همونجا بمونید فردا برید خونه
ران یه تخت دونفره داشت و چون ران و ریندو داداش بودند اون دوتا رفتن اونجا خوابیدن و تو رفتی اون یکی اتاق ران فهمید ریندو یکم حالش گرفتس
ران :( چی شده؟ )
ریندو :( نمیدونم امروز ا/ت حواسش اصلا به من نبود ...)
ران شکه شد :( داداشم داره بهم حسودی میکنه ؟ ببینم میدونی که ا/ت خیلی دوست داره و به هیچ کس نمیفروشتت )
ریندو :( از کجا میدونی )
ران :( خودش بهم گفت )
ریندو :( چرا به تو بگه ؟)
ران :( اون روز که تو بیمارستان بودی خیلی نگران بود اونجا بهم گفت چقدر دوستت داره )
ریندو :( یکم گونش گل انداخت :( و...واقعا ؟)
را:( اره البته اینارو بهش نگو چون گفته بود ک چیزی بهت نگم در این مورد خب اون خیلی خجالتیه ولی من بودم اگر دوست دختر داشتم راحت حرفامو بهش میزدم )
ریندو تمام خسته گی اون روزش در رفت با این حرف ران
یه بار ریندو خوابش برد ران رفت آب بخوره و تورو دید :( ها ا/ت چان هنوز بیداری ؟)
ا/ت :( ها اره بیدارم خوابم نبرد....)
ران :( چرا ؟)
ا/ ت :( نمیدونم ...)
ران :( اها راستی امروز ریندو یکم احساس ایگنور شدن گرفته ازت )
ا/ت :( چی ! از ...از من ؟)
ران :( اره ولی خب براش توضیح دادم که عمرا ولش کنی مگه نه ؟)
ا/ت :( اره ... مگر اینکه خودش ولم کنه ...)
ران :( عمرا اگه این اتفاق بیوفته )
بعد حرف هاتون رفتید خوابیدید فردا صبح که رفتی خونه همش به ریندو توجه میکردی یا همش تو بغلت بود یا بهت چسبیده بود ولی از اون روز به بعد حواستو جم کردی که نه زیادی محبت کنی نه کم :))♡
~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
۲۹.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.