13p
خودم انداختم پایین نمیدونم چطوری جرعت این کارو داشتم تا اینکه دوتا از دستام کشیده شدن نامجون و
کوکی منو گرفته بودن وقتی کشیدند بالا
خاستم دوباره بپرم که جانگکوکی انداختم روی زمین و در بالکن رو قفل کرد همه رفتن بیرون پشت سرشون درم قفل کردن
من خیلی خیلی ناراحت بودم شروع کردم بلند بلند گریه کردن
ویو جانگکوک:
باورم نمیشه ا/ت ۲ساعته داره گریه میکنه
یهو صدا قعط شد همه ترسیدیم نکنه بلایی سره خودش آورده باشه
خاستم برم توی اتاق که جیهوپ هیونگ گفت
جیهوپ:من میریم
کوک:باش
جیهوپ ویو:
رفتم بالا قفل درو باز کردم با سنگینی چیزی در متوقف شد
دیدم ا/ت………
بچه ها امروز آخرین امتحانمو دادم از فردا هر روز میزارم البته اگه شرایط رسونده بودین
برای قسمت بعد۱۳لایک
کوکی منو گرفته بودن وقتی کشیدند بالا
خاستم دوباره بپرم که جانگکوکی انداختم روی زمین و در بالکن رو قفل کرد همه رفتن بیرون پشت سرشون درم قفل کردن
من خیلی خیلی ناراحت بودم شروع کردم بلند بلند گریه کردن
ویو جانگکوک:
باورم نمیشه ا/ت ۲ساعته داره گریه میکنه
یهو صدا قعط شد همه ترسیدیم نکنه بلایی سره خودش آورده باشه
خاستم برم توی اتاق که جیهوپ هیونگ گفت
جیهوپ:من میریم
کوک:باش
جیهوپ ویو:
رفتم بالا قفل درو باز کردم با سنگینی چیزی در متوقف شد
دیدم ا/ت………
بچه ها امروز آخرین امتحانمو دادم از فردا هر روز میزارم البته اگه شرایط رسونده بودین
برای قسمت بعد۱۳لایک
۶.۶k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.