p15
کوک:جادوگر همون موقع یه دارو بود نشست جلوم دادم بهم همین کن خوردمش از حال رفتم
از زبون جونگ کوک
یهو از حال رفت کوک:هواسان جادوگر چی بهش دادی جادوگر:کمی دارو ضد درد قلب اینو بخوره یکم اولش درد داره ولی بعد دردشو میندازه اینو بده هر روز بخوره کامل خوب میشه من:ممنونم جادوگر:خواهش میکنم شاهزاده رفت بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت سریع رفتم بیرون دستمو چند بار کوبیدم به درخت و داد زدم من:چرا زدیش چرا چراااا بعد کلی تخلیه کردن رفتم خونه دیدم چشماش بازه نمیخواستم برم تو ولی دلم نیومد رفتم تو در و بستم من:اگه حالت بد میشد هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم هیچ وقت هواسان تو برام خیلی مهم و با ارزشی به خدا یه دقیقه درداتو ببینم داغون میشم نمیخواستم بزنمت ولی سر حال تو خیلی عصبی بودم خیلی زیاد لطفاً سکوت نکن فحشم بده بزنتم هواسان:بیا جلو رفتم جلو حس کردم میخواد بزنه ولی لبمو بوسید من:بخاطر سیلی از دستت ناراحتم ولی با این وجود بازم عاشقتم چون مراقبمی و مراعات حال منو کردی فقط منم بدترش کردم منم معذرت میخوام
از زبون جونگ کوک
یهو از حال رفت کوک:هواسان جادوگر چی بهش دادی جادوگر:کمی دارو ضد درد قلب اینو بخوره یکم اولش درد داره ولی بعد دردشو میندازه اینو بده هر روز بخوره کامل خوب میشه من:ممنونم جادوگر:خواهش میکنم شاهزاده رفت بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت سریع رفتم بیرون دستمو چند بار کوبیدم به درخت و داد زدم من:چرا زدیش چرا چراااا بعد کلی تخلیه کردن رفتم خونه دیدم چشماش بازه نمیخواستم برم تو ولی دلم نیومد رفتم تو در و بستم من:اگه حالت بد میشد هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم هیچ وقت هواسان تو برام خیلی مهم و با ارزشی به خدا یه دقیقه درداتو ببینم داغون میشم نمیخواستم بزنمت ولی سر حال تو خیلی عصبی بودم خیلی زیاد لطفاً سکوت نکن فحشم بده بزنتم هواسان:بیا جلو رفتم جلو حس کردم میخواد بزنه ولی لبمو بوسید من:بخاطر سیلی از دستت ناراحتم ولی با این وجود بازم عاشقتم چون مراقبمی و مراعات حال منو کردی فقط منم بدترش کردم منم معذرت میخوام
۲۹.۴k
۰۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.