دلهره
# دلهره
ادامه ی part 85
_ واقعا که حالم ازت بهم میخوره بخاطر یه کینه ی قدیمی میخوای همه چیز رو دوباره نابود کنی
_ اون کسی که حال بهم زنه تویی نه من تو بخاطر اون دختر حتی از مادر خودتم نگذشتی و اونو کشتی
چحور تونستی هان اون کل عمرش رو برای بزرگ کردن تو گذاشت بعد تو اونو برای اسیب نزدن به عشقت قربانی کردی
درسته ولقعا مادر واقعیت نبود ولی از مادر بیشتر برات مادری کرد نگو اینا رو یادت رفته
راست میگفت خیلی بیرحم بودم خودمم نمیدونم چجوری تونستم خانم هه رو بکشم
_ بسه
من دیگه هیچ کاری بهت ندارم فقط کاری به اون دختر نداشته باش هر کاری میخوای بکنی بکن ولی اون دختر نه اون به اندازه ی کافی اسیب دیده نابود شده دوباره نابودش نکن بزار یکم زندگی کنه من به مدت چنیدین سال زندگی رو ازش گرفتم باز اینبار تو این کار رو نکن
_ مگه خودمون بخاطر این ادما کم اسیب دیدیم هوم
_ یه جوری میگی ادما انگار همشون اینکار رو کردن گناه کار مرد ولی دیگه قرار نیست تر و خشک رو باهم بسوزونیم
_ تو عوض شدی کیم نامجون
میتونی بری ولی خب جهت اطلاع قربانی بعدیم همون دختره
فعلا برای ضعیف شدنش مادرش رو کشتم ولی نفر بعدی رو اون دختر هدف دارم
بعدداز اون شاید تو هم بهم کمک کنی ولی بعید میدونم فقط یه چیزی
الا دیگه برام هیج ارزشی نداری پس اگه خودت رو وسط بندازی بدون که تو رو هم نابود میکنم
_ چی داری میگی چرا همچین کاری کردی
نوئل الا کجاست
_ فکر کنم الا در حال زار زار زدن برای مادرش باشه
_ عوضی بگو نوئل کجاست
_ خودت پیداش کن من دیگه با تو کاری ندارم
چجور میتونست انقدر عوضی باشه نه من نمیزارم اسیبی به نوئل بزنه
باید زود پیداش میکردم و بهش اختار میدادم
سر گردون بودم الا چجور میتونستم پیداش کنم
از اونجا زدم بیرون وسوار ماشین شدم کل سئول رو گشتم
فقط توی مسیر با خودم کلنجار میرفتم باید مراقبش میبودم ولی الا کار از کار گذشته بود اون کاری که بخاد انجام بده رو انحام میده
ادامه ی part 85
_ واقعا که حالم ازت بهم میخوره بخاطر یه کینه ی قدیمی میخوای همه چیز رو دوباره نابود کنی
_ اون کسی که حال بهم زنه تویی نه من تو بخاطر اون دختر حتی از مادر خودتم نگذشتی و اونو کشتی
چحور تونستی هان اون کل عمرش رو برای بزرگ کردن تو گذاشت بعد تو اونو برای اسیب نزدن به عشقت قربانی کردی
درسته ولقعا مادر واقعیت نبود ولی از مادر بیشتر برات مادری کرد نگو اینا رو یادت رفته
راست میگفت خیلی بیرحم بودم خودمم نمیدونم چجوری تونستم خانم هه رو بکشم
_ بسه
من دیگه هیچ کاری بهت ندارم فقط کاری به اون دختر نداشته باش هر کاری میخوای بکنی بکن ولی اون دختر نه اون به اندازه ی کافی اسیب دیده نابود شده دوباره نابودش نکن بزار یکم زندگی کنه من به مدت چنیدین سال زندگی رو ازش گرفتم باز اینبار تو این کار رو نکن
_ مگه خودمون بخاطر این ادما کم اسیب دیدیم هوم
_ یه جوری میگی ادما انگار همشون اینکار رو کردن گناه کار مرد ولی دیگه قرار نیست تر و خشک رو باهم بسوزونیم
_ تو عوض شدی کیم نامجون
میتونی بری ولی خب جهت اطلاع قربانی بعدیم همون دختره
فعلا برای ضعیف شدنش مادرش رو کشتم ولی نفر بعدی رو اون دختر هدف دارم
بعدداز اون شاید تو هم بهم کمک کنی ولی بعید میدونم فقط یه چیزی
الا دیگه برام هیج ارزشی نداری پس اگه خودت رو وسط بندازی بدون که تو رو هم نابود میکنم
_ چی داری میگی چرا همچین کاری کردی
نوئل الا کجاست
_ فکر کنم الا در حال زار زار زدن برای مادرش باشه
_ عوضی بگو نوئل کجاست
_ خودت پیداش کن من دیگه با تو کاری ندارم
چجور میتونست انقدر عوضی باشه نه من نمیزارم اسیبی به نوئل بزنه
باید زود پیداش میکردم و بهش اختار میدادم
سر گردون بودم الا چجور میتونستم پیداش کنم
از اونجا زدم بیرون وسوار ماشین شدم کل سئول رو گشتم
فقط توی مسیر با خودم کلنجار میرفتم باید مراقبش میبودم ولی الا کار از کار گذشته بود اون کاری که بخاد انجام بده رو انحام میده
۱۰.۴k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.