هم خونه من پارت ۲۲:
هم خونه من پارت ۲۲:
همه رفتن غذا بخورن*
اتسو:دازای سان دست پختتون خیلی خوبهه چرا توی خونه شما اشپزی نمیکنین
دازای:اریگاتو اتسوشی کون......امم گشادی درد بدیه
اتسو:😑درسته
بعد از غذا*
چویا:حوصلم سر....*صدای شکستن پنجره*گوجه خوردم
چنتا ادم سیاه پوش میان اتسو رو میبرن*
اکو که هنوز تو شکه*:ج...جینکوووو راشومونننن*ولی دیر شده بود اون ها رفته بودن*
اکو:ج....ج....جینکو رو بردنن
چویا:اره دیگه تو الان اتسوشی میبینی
دازای اندر زهن:شاید کار رییس و موی سانه*میره توی اتاق و زنگ میزنه موری*
موری:موشی موشی
دازای:امم سلام موری سان.....کار شما بوده
موری:چیکار من بوده
دازای:اون مرد های سیاه پوش که اتسوشی رو بردن
موری:چییی اتسوشی رو بردننن بروو دنبالششش
دازای:ی...یعنی کار شما نبودهه
موری:نهه من اتسوشی رو میخوام چیکار...
دازای گوشی از دستش میوفته و دستاش یخ شد:ی.....یعنی کار ف...فئودوره
(منتظر پارت بعد باشین
ادمین:مدیونین فکر کنین نویسنده گشاده و کرم داره)
همه رفتن غذا بخورن*
اتسو:دازای سان دست پختتون خیلی خوبهه چرا توی خونه شما اشپزی نمیکنین
دازای:اریگاتو اتسوشی کون......امم گشادی درد بدیه
اتسو:😑درسته
بعد از غذا*
چویا:حوصلم سر....*صدای شکستن پنجره*گوجه خوردم
چنتا ادم سیاه پوش میان اتسو رو میبرن*
اکو که هنوز تو شکه*:ج...جینکوووو راشومونننن*ولی دیر شده بود اون ها رفته بودن*
اکو:ج....ج....جینکو رو بردنن
چویا:اره دیگه تو الان اتسوشی میبینی
دازای اندر زهن:شاید کار رییس و موی سانه*میره توی اتاق و زنگ میزنه موری*
موری:موشی موشی
دازای:امم سلام موری سان.....کار شما بوده
موری:چیکار من بوده
دازای:اون مرد های سیاه پوش که اتسوشی رو بردن
موری:چییی اتسوشی رو بردننن بروو دنبالششش
دازای:ی...یعنی کار شما نبودهه
موری:نهه من اتسوشی رو میخوام چیکار...
دازای گوشی از دستش میوفته و دستاش یخ شد:ی.....یعنی کار ف...فئودوره
(منتظر پارت بعد باشین
ادمین:مدیونین فکر کنین نویسنده گشاده و کرم داره)
۹.۶k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.