I wish I never saw it. ( پارت 17)
ت ا: ولی...
جیمین: ت ا.... بس کن
ت ا: ولی... دستت زخمی شده
جیمین: کلافه دستشو کرد تو موهاش... خون من نیست
ت ا: خو... خون... همون پسرس؟
جیمین: اره
اینکه به خاطره من این کارو کرد تو دلم قیلی ولی میرفت از تو کیفم دستمال کاغذی در اوردم دادم بهش دستاشو پاک کرد دستمالو از شیشه ماشین انداخت بیرون
ت ا: عه
جیمین: چیشده؟
ت ا: چرا اشغالتو انداختی بیرون؟
بدون توجه ماشین روشن کرد حرصم گرفت از ماشین پیاده شدم دستمالو گرفتم بردم انداختم تو سطل اشغال سوار شدم بدون
حرفی راه افتاد رسیدیم خونه سریع رفتم بالا خودمو پرت کردم
تو حموم شیر اب و باز کردم رفتم زیر دوش صدای باز شدن در حموم اومد برگشتم دیدم جیمین لخته جیغ زدم با دست خودمو پوشوندم
ت ا: برو بیرون
جیمین: نوچ درو قفل کرد
ت ا: جیمین برو بیرون
بدون توجه بهم اومد زیر دوش هیکلش خیلی بزرگ بود من در برابرش چیزی نبودم چشمام به سینه تختش افتاد با صداش چشم ازش برداشتم دوختم به چشماش
جیمین: من تورو میشورم... تو منو
ت ا: نه... نمیخوام... چلاقی مگه خودت خودتو بشور
جیمین: یهو جدی شدو دستوری گفت حرف نباشه
شامپو بدن گرفت ریخت کف دستش دوتا دستا شو دوبار بهم مالید کشید به تنم تماس دستش با بدنم لرز
خفیفی کردم موهامو سفت مثل مامانا میشست برای اینکه تعادلمو حفظ کنم
دستامو گذاشتم رو سینش مثل اینکه خوشش اومده بود محکم تر میشست تا بیشتر بهش بچسبم موفقم شده بود موهامو شست نوبت من شد شامپو بدن گرفتم
جیمین: ت ا.... بس کن
ت ا: ولی... دستت زخمی شده
جیمین: کلافه دستشو کرد تو موهاش... خون من نیست
ت ا: خو... خون... همون پسرس؟
جیمین: اره
اینکه به خاطره من این کارو کرد تو دلم قیلی ولی میرفت از تو کیفم دستمال کاغذی در اوردم دادم بهش دستاشو پاک کرد دستمالو از شیشه ماشین انداخت بیرون
ت ا: عه
جیمین: چیشده؟
ت ا: چرا اشغالتو انداختی بیرون؟
بدون توجه ماشین روشن کرد حرصم گرفت از ماشین پیاده شدم دستمالو گرفتم بردم انداختم تو سطل اشغال سوار شدم بدون
حرفی راه افتاد رسیدیم خونه سریع رفتم بالا خودمو پرت کردم
تو حموم شیر اب و باز کردم رفتم زیر دوش صدای باز شدن در حموم اومد برگشتم دیدم جیمین لخته جیغ زدم با دست خودمو پوشوندم
ت ا: برو بیرون
جیمین: نوچ درو قفل کرد
ت ا: جیمین برو بیرون
بدون توجه بهم اومد زیر دوش هیکلش خیلی بزرگ بود من در برابرش چیزی نبودم چشمام به سینه تختش افتاد با صداش چشم ازش برداشتم دوختم به چشماش
جیمین: من تورو میشورم... تو منو
ت ا: نه... نمیخوام... چلاقی مگه خودت خودتو بشور
جیمین: یهو جدی شدو دستوری گفت حرف نباشه
شامپو بدن گرفت ریخت کف دستش دوتا دستا شو دوبار بهم مالید کشید به تنم تماس دستش با بدنم لرز
خفیفی کردم موهامو سفت مثل مامانا میشست برای اینکه تعادلمو حفظ کنم
دستامو گذاشتم رو سینش مثل اینکه خوشش اومده بود محکم تر میشست تا بیشتر بهش بچسبم موفقم شده بود موهامو شست نوبت من شد شامپو بدن گرفتم
۱۷۱.۵k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.