فیک عمارت طلسم شده PART¹
بورام
دیگه خسته شدم همش شبا میومدن سراغم
خب من بورام هستم من از بچگی طلسم شدم مامان بابام وقتی فهمیدن منو توی این عمارت تو اتاقی که توی تاریکی پنهان شده بود زندانی کردن و من هرکس که به این عمارت میومد رو اذیت شکنجه و میکشتم اولش عذاب وجدان داشتم ولی الان برام عادی شده
جونگ کوک
امروز قرار بود بریم به یه خونه جدید آماده شدم و وسایلم رو جمع کردم و رفتم پایین
بچه هام آماده شده بودن و حرکت کردیم
وقتی رسیدیم برگام ریخت خیلی خفن بود
یه آقا اونجا وایساده بود و گفت
آقا:خوش اومدید از این طرف☺️
پسرا: چشم
رفتیم داخل خیلی ترسناک تر بود(عکس میزارم)
آقا: خب حالا که همه جارو دیدیم می خوام یه چیزی بهتون بگم توی اون اتاقی که توی تاریکی هست و روش نوشته ورود ممنوع نرید
نامجون: چرا؟
آقا:به خاطر جون خودتون!
پسرا : باشه!
اگه خوشتون اومد بگین بقیه شو بزارم
راستی علامت ها
کوک:_
تهیونگ:٪
جیمین:^
جیهوپ:π
شوگا:$
جین:¢
نامجون:£
بورام+
ناشناس:@
دیگه خسته شدم همش شبا میومدن سراغم
خب من بورام هستم من از بچگی طلسم شدم مامان بابام وقتی فهمیدن منو توی این عمارت تو اتاقی که توی تاریکی پنهان شده بود زندانی کردن و من هرکس که به این عمارت میومد رو اذیت شکنجه و میکشتم اولش عذاب وجدان داشتم ولی الان برام عادی شده
جونگ کوک
امروز قرار بود بریم به یه خونه جدید آماده شدم و وسایلم رو جمع کردم و رفتم پایین
بچه هام آماده شده بودن و حرکت کردیم
وقتی رسیدیم برگام ریخت خیلی خفن بود
یه آقا اونجا وایساده بود و گفت
آقا:خوش اومدید از این طرف☺️
پسرا: چشم
رفتیم داخل خیلی ترسناک تر بود(عکس میزارم)
آقا: خب حالا که همه جارو دیدیم می خوام یه چیزی بهتون بگم توی اون اتاقی که توی تاریکی هست و روش نوشته ورود ممنوع نرید
نامجون: چرا؟
آقا:به خاطر جون خودتون!
پسرا : باشه!
اگه خوشتون اومد بگین بقیه شو بزارم
راستی علامت ها
کوک:_
تهیونگ:٪
جیمین:^
جیهوپ:π
شوگا:$
جین:¢
نامجون:£
بورام+
ناشناس:@
۴.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.