:)
دستش رو به زیر
گونه ی سرخ پسر کشید و پیشونیش رو به پیشونیش تکیه داد، عطرش رو نفس کشید و با بغض زمزمه کرد:
_ دوستت دارم...بیشتر از اشکهایی که برام ریختی...بیشتر از پاکیه بی پایان قلبت، بیشتر از دردی که به خاطرم کشیدی...و بیشتر از آتش گناهی که جفتمون مرتکب شدیم...ببخش که این همه منتظرت گذاشتم عشق من.
_دزیره،تهیونگ_
🫂🫀🤌🏻
گونه ی سرخ پسر کشید و پیشونیش رو به پیشونیش تکیه داد، عطرش رو نفس کشید و با بغض زمزمه کرد:
_ دوستت دارم...بیشتر از اشکهایی که برام ریختی...بیشتر از پاکیه بی پایان قلبت، بیشتر از دردی که به خاطرم کشیدی...و بیشتر از آتش گناهی که جفتمون مرتکب شدیم...ببخش که این همه منتظرت گذاشتم عشق من.
_دزیره،تهیونگ_
🫂🫀🤌🏻
۲.۱k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.