★چند پارتی★
★چند پارتی★
pirt: 2
رفتم توی اتاقم و برای مامانو بابام نامه نوشتم
دادمش به پستچی
شب شد
عمومم مثل همیشه رفت بار و من توی خونه بودم،وقتی عمومم رفت بار یه پسری اومد پیشش گفت👇🏻
جونگکوک: سلام
عمومم: شما کدوم خری هستی؟!
جونگکوک: من جونگکوک هستم اومدم باهات مسابقه بدم
عمومم: چه مسابقه ای؟
جونگکوک: هرکی توی اب نفسشو ۷ ثانیه نگه داره برندست
عمومم: اگر بوردی جایزه چی میخوای؟
جونگکوک: ببین اگر تو بوردی من ۱ میلیون پول بهت میدم اگر
عمومم: اگر چی؟!
جونگکوک: اگر من بوردم یوری رو میدی به من 🤫😈
عمومم: باشه قبوله
۵ دقیقه بعد
عمومم برنده شد ولی جونگکوک و عمومم دوباره مسابقه دادن و بعد جونگکوک برنده شد عمومم با عصبانیت گردن جونگکوک رو گرفت گفت 👇🏻
عمومم: ای پسر کثافط (داشت جونگکوک رو خفه میکرد)
جونگکوک: تو نمیدونی با کی درافتادی 😈🔪
عمومم: تو کی هستی؟
جونگکوک: من جونگکوک بزرگ ترین مافیای دنیام 🔪
عمومم از ترس جونگکوک رو ول کرد و جونگکوک اسلحه رو برداشت و گذاشت روی سره عمومم گفت👇🏻
جونگکوک: گوش کن مردیکه دوزاری اگر فردا یوری رو بهم ندادی یه گوگوله روی سرت خالی میکنم فهمیدی
عمومم: باشه باشه باشه (ترس)
صبح شد
صبح شد عمومم اومد توی اتاقم و بهم گفت👇🏻
عمومم: یوری پاشو وسایلتو جمع کن برو
یوری: کجا؟
عمومم: زر نزن فقط برو
یوری: باشه (ترس)
وسایلمو جمع کردم رفتم پایین برم یکی در زد منم رفتم درو باز کردم دیدم یه پسر جذاب قد بلند جلوم ظاهر شد گفتم👇🏻
یوری: سلام شما؟
جونگکوک: سلام من اومدم....(یهو صدای عمومم اومد وصت حرفه مرده پرید)
عمومم: سلام اقای جونگکوک خیلی خوش امدید
جونگکوک: سلام ممنون
عمومم: یوری سریع از خونه برو از این ببد با این مرد زندگی میکنی
یوری: چ....چی
جونگکوک: شما با من زندگی میکنی
یوری: نه من جایی نمیرم
عمومم: ای دختره ی بیشعور (زد تو گوشم)
جونگکوک: هعی دست بهش نزن (زد تو دلش)
عمومم: اخ ببخشید ارباب
اون مَرد اومد پیشم گفت 👇🏻
جونگکوک: بیا از اینجا ببرمت
یوری:(بهش نگاه میکرد و جلوی گریشو گرفت)
جونگکوک: دستو بدی بریم
یوری:(دستشو گرفت و رفت)
★پارت بعدی رو میزارم شرط ۱٠ لایک گوشیم شارژ نداره بزنم به شارژ بعد میزارم★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
pirt: 2
رفتم توی اتاقم و برای مامانو بابام نامه نوشتم
دادمش به پستچی
شب شد
عمومم مثل همیشه رفت بار و من توی خونه بودم،وقتی عمومم رفت بار یه پسری اومد پیشش گفت👇🏻
جونگکوک: سلام
عمومم: شما کدوم خری هستی؟!
جونگکوک: من جونگکوک هستم اومدم باهات مسابقه بدم
عمومم: چه مسابقه ای؟
جونگکوک: هرکی توی اب نفسشو ۷ ثانیه نگه داره برندست
عمومم: اگر بوردی جایزه چی میخوای؟
جونگکوک: ببین اگر تو بوردی من ۱ میلیون پول بهت میدم اگر
عمومم: اگر چی؟!
جونگکوک: اگر من بوردم یوری رو میدی به من 🤫😈
عمومم: باشه قبوله
۵ دقیقه بعد
عمومم برنده شد ولی جونگکوک و عمومم دوباره مسابقه دادن و بعد جونگکوک برنده شد عمومم با عصبانیت گردن جونگکوک رو گرفت گفت 👇🏻
عمومم: ای پسر کثافط (داشت جونگکوک رو خفه میکرد)
جونگکوک: تو نمیدونی با کی درافتادی 😈🔪
عمومم: تو کی هستی؟
جونگکوک: من جونگکوک بزرگ ترین مافیای دنیام 🔪
عمومم از ترس جونگکوک رو ول کرد و جونگکوک اسلحه رو برداشت و گذاشت روی سره عمومم گفت👇🏻
جونگکوک: گوش کن مردیکه دوزاری اگر فردا یوری رو بهم ندادی یه گوگوله روی سرت خالی میکنم فهمیدی
عمومم: باشه باشه باشه (ترس)
صبح شد
صبح شد عمومم اومد توی اتاقم و بهم گفت👇🏻
عمومم: یوری پاشو وسایلتو جمع کن برو
یوری: کجا؟
عمومم: زر نزن فقط برو
یوری: باشه (ترس)
وسایلمو جمع کردم رفتم پایین برم یکی در زد منم رفتم درو باز کردم دیدم یه پسر جذاب قد بلند جلوم ظاهر شد گفتم👇🏻
یوری: سلام شما؟
جونگکوک: سلام من اومدم....(یهو صدای عمومم اومد وصت حرفه مرده پرید)
عمومم: سلام اقای جونگکوک خیلی خوش امدید
جونگکوک: سلام ممنون
عمومم: یوری سریع از خونه برو از این ببد با این مرد زندگی میکنی
یوری: چ....چی
جونگکوک: شما با من زندگی میکنی
یوری: نه من جایی نمیرم
عمومم: ای دختره ی بیشعور (زد تو گوشم)
جونگکوک: هعی دست بهش نزن (زد تو دلش)
عمومم: اخ ببخشید ارباب
اون مَرد اومد پیشم گفت 👇🏻
جونگکوک: بیا از اینجا ببرمت
یوری:(بهش نگاه میکرد و جلوی گریشو گرفت)
جونگکوک: دستو بدی بریم
یوری:(دستشو گرفت و رفت)
★پارت بعدی رو میزارم شرط ۱٠ لایک گوشیم شارژ نداره بزنم به شارژ بعد میزارم★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۱۰.۸k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.