انتقالی پارت ۶
+بریم
*خب….وقتی رفتیم امریکا اونجا یه مردی به بابام پیشنهاد داد که بابام توی شرکتش کار کنه بابام قبول کرد شرکت خیلی پیشرفت کرد و بابام خودش یه شرکت درست کرد و با اصرار های من برگشتیم کره و شرکت هم خیلی پیشرفت کرده و الان تقریبا یک ساله برگشتیم
+اوووو چقدر خوب ولی خیلی خوبه که برگشتی دلم برات خیلی تنگ شده بود ولی یه چیزی بین خودمون بمونه خیلی جذاب شدی
*جدی؟(با خنده)
تهیونگ ویو توی حیاط داشتم راه میرفتم که قیافه کسی که خیلی اشنا بود رو دیدم نه اون اون……..
*خب….وقتی رفتیم امریکا اونجا یه مردی به بابام پیشنهاد داد که بابام توی شرکتش کار کنه بابام قبول کرد شرکت خیلی پیشرفت کرد و بابام خودش یه شرکت درست کرد و با اصرار های من برگشتیم کره و شرکت هم خیلی پیشرفت کرده و الان تقریبا یک ساله برگشتیم
+اوووو چقدر خوب ولی خیلی خوبه که برگشتی دلم برات خیلی تنگ شده بود ولی یه چیزی بین خودمون بمونه خیلی جذاب شدی
*جدی؟(با خنده)
تهیونگ ویو توی حیاط داشتم راه میرفتم که قیافه کسی که خیلی اشنا بود رو دیدم نه اون اون……..
۴.۸k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.