P:10
P:10
جئون از اتاق رفت بیرون جونگکوک رو صندلیش نشست که یکی در اتاق زد
_کیه(سرد)
٪جونگکوکی مهمون نمیخوای
_عا میا تویی اینجا چیکار میکنی
٪ددی یادت رفته انگار من بیبیتم همیشه میام بهت سر میزنم
_تو این چند روز کار ریخته رو سرم هواسم زیاد جمع نیست بیا رو پام بیب
٪باشه
میا با خوشحالی رفت رو پای جونگکوک نشست جونگکوک با چشمای خماری داشت نگاهش میکرد دستش برد لای موهای میا نوازش کرد
_میتونی دردش تحمل کنی بیب
٪ددی درد نیست لذته
جونگکوک نیش خند زد
میا رو برگردوند سمت خودش
شروع کرد به مک زدن اروم لباش
دستش برد لای بند لباس ولی فکر لونا از سرش بیرون نمیومد یه حس خواسی داشت دوست داشت جای میا الان لونا بود دوست داشت لبای لونا رو لباش بود جونگکوک از خود بی خود شده بود از میا جدا شد
_میا بلند شو من باید برم
٪ددی چی شد نمیخوای لذت بدی
_بیب فعلا کار دارم ۱۲شبه بلند شو برسونمت بعد هرچقدر خواستی بهت لذت میدم
٪باشه
جونگکوک بلند شد با میا از اتاق رفتن بیرون جونگکوک میا رسوند خونه رفت سمت عمارت
۱٠مین بعد)
رسید به عمارت ماشین پارک کرد رفت داخل عمارت برق های عمارت خاموش بود رفت تو اتاقش دوست داشت الان لونا تا یه دل سیر ببوسه
در اتاق باز کرد ولی کسی تو اتاق نبود
از زبان لونا)
رفتی دستشویی امدی بیرون داشتی بند لباس خوابتو درست میکردی که یکی چسبوندت به دیوار
ترسیدی چون تاریک بود دیده نمیشد
=ت. و کی ولم کن
_قرار نیست ولت کنم
+ج. ونگکوک
_دلم برای طمع لبات تنگ شده بود
=جونگکوک باز مستی ولم کن
_اره مست توعم همش تو فکرمی چرا از فکرم بیرون نمیری ها
=چ. ی
_من طمع لباتو میخوام
تو تعجب بودی جونگکوک منظورش از حرفاش چی بود
که یچیز نرم رو لبات امد فهمیدی لبای جونگکوک خواستی جدا شی ولی مک ارومی زد اون هیچ وقت مک اروم نمیزنه توعم لباشو میخواستی ازش جدا نشدی تو بوسش همراهیش کردی که دستش برد رو بند لباس خوابت...
(پارت اسمات در کامنت)
پرش زمان صبح)
از خواب بیدار شدی ولی این بار دلت درد نمیکرد دیشب جونگکوک اصلا باهات خشن نبود خواستی بلند شی که دیدی یکی بغلت کرده نگا کردی دیدی جونگکوکه لبخند کوچیکی زدی
=جونگکوک
_.....
=جونگکوک
_چیه
=بلند شو دیگه
_هوم
جونگکوک ولت کرد برگشت اون سمتی
بلند شدی رفتی دستشویی دست صورتتو شستی امدی بیرون جونگکوک بلند شد رفت دستشویی امد بیرون
=جو...
_خفه شو (سرد)
از حرفش تعجب کردی چرا باید همچین حرفی بهت بزنه فهمیدی دیشب هوس بود اون قرار نیست هیچ وقت عاشقت شه
جونگکوک اماده شد از عمارت رفت بیرون
رو تخت نشستی گریه هات شدت گرفت.....
شرط
۳٠٠تا کامنت
جئون از اتاق رفت بیرون جونگکوک رو صندلیش نشست که یکی در اتاق زد
_کیه(سرد)
٪جونگکوکی مهمون نمیخوای
_عا میا تویی اینجا چیکار میکنی
٪ددی یادت رفته انگار من بیبیتم همیشه میام بهت سر میزنم
_تو این چند روز کار ریخته رو سرم هواسم زیاد جمع نیست بیا رو پام بیب
٪باشه
میا با خوشحالی رفت رو پای جونگکوک نشست جونگکوک با چشمای خماری داشت نگاهش میکرد دستش برد لای موهای میا نوازش کرد
_میتونی دردش تحمل کنی بیب
٪ددی درد نیست لذته
جونگکوک نیش خند زد
میا رو برگردوند سمت خودش
شروع کرد به مک زدن اروم لباش
دستش برد لای بند لباس ولی فکر لونا از سرش بیرون نمیومد یه حس خواسی داشت دوست داشت جای میا الان لونا بود دوست داشت لبای لونا رو لباش بود جونگکوک از خود بی خود شده بود از میا جدا شد
_میا بلند شو من باید برم
٪ددی چی شد نمیخوای لذت بدی
_بیب فعلا کار دارم ۱۲شبه بلند شو برسونمت بعد هرچقدر خواستی بهت لذت میدم
٪باشه
جونگکوک بلند شد با میا از اتاق رفتن بیرون جونگکوک میا رسوند خونه رفت سمت عمارت
۱٠مین بعد)
رسید به عمارت ماشین پارک کرد رفت داخل عمارت برق های عمارت خاموش بود رفت تو اتاقش دوست داشت الان لونا تا یه دل سیر ببوسه
در اتاق باز کرد ولی کسی تو اتاق نبود
از زبان لونا)
رفتی دستشویی امدی بیرون داشتی بند لباس خوابتو درست میکردی که یکی چسبوندت به دیوار
ترسیدی چون تاریک بود دیده نمیشد
=ت. و کی ولم کن
_قرار نیست ولت کنم
+ج. ونگکوک
_دلم برای طمع لبات تنگ شده بود
=جونگکوک باز مستی ولم کن
_اره مست توعم همش تو فکرمی چرا از فکرم بیرون نمیری ها
=چ. ی
_من طمع لباتو میخوام
تو تعجب بودی جونگکوک منظورش از حرفاش چی بود
که یچیز نرم رو لبات امد فهمیدی لبای جونگکوک خواستی جدا شی ولی مک ارومی زد اون هیچ وقت مک اروم نمیزنه توعم لباشو میخواستی ازش جدا نشدی تو بوسش همراهیش کردی که دستش برد رو بند لباس خوابت...
(پارت اسمات در کامنت)
پرش زمان صبح)
از خواب بیدار شدی ولی این بار دلت درد نمیکرد دیشب جونگکوک اصلا باهات خشن نبود خواستی بلند شی که دیدی یکی بغلت کرده نگا کردی دیدی جونگکوکه لبخند کوچیکی زدی
=جونگکوک
_.....
=جونگکوک
_چیه
=بلند شو دیگه
_هوم
جونگکوک ولت کرد برگشت اون سمتی
بلند شدی رفتی دستشویی دست صورتتو شستی امدی بیرون جونگکوک بلند شد رفت دستشویی امد بیرون
=جو...
_خفه شو (سرد)
از حرفش تعجب کردی چرا باید همچین حرفی بهت بزنه فهمیدی دیشب هوس بود اون قرار نیست هیچ وقت عاشقت شه
جونگکوک اماده شد از عمارت رفت بیرون
رو تخت نشستی گریه هات شدت گرفت.....
شرط
۳٠٠تا کامنت
۱۷۲.۵k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.