پارت18
#پارت18
رمان عشق زوری💔
نیکا: برای من
منشی: بله
نیکا: باشه ممنون
منشی رف منم یکم اتاقو نگاه کردم با وسایلش ور رفتم تا ساعت 5 شد رفتیم و مارو به سمت یه سالن خیلی بزرگ بردن رفتم و روی یهکی از صندلی ها نشستم رئیس اصلی شرکت یکم حرف زد و اسم منو گف بلند شدم و رفتم بالا
میکروفن رو بم دادن و گفتن هر حرفی داری میتونی بزنی
روی سکوی اصلی رفتم که همه شروع کردن به دست زدن
ممنونم از همگی واقعا
من فقط به خاطر یه نفر اینجا کسی که منو عاشق کرد و رف میدونم وقت این حرفا نیس ولی این حقیقتیه که من به اینجا رسیدم
بعد به سمت دروبین هایی که روم زوم بودن نگاهی کردم و گفتم
نمیدونم منو میبینی یا ن ولی به خاطر توعه که من اینجام
بعد به سمت بقیه نگاه کردم که همه دست زدن به جمعیت نگاه میکردم که چشم سمت در ورودی رفت و ارسلانو دیدم نمیدونم خواب بودم یا بیدار همینجور نگاش میکردم که رئیس شرکت گف خانوم فلاحی ممنون میتونید برید
از پله ها اومدم پایین و هرچی نگاه کردم ندبدم گفتم حتما خیالاتی شدم
45 تا کامنت
به نظرتون خیالاتیه یا واقعی یعنی قراره چی بشه😂💜حیحی من که میدونم شما باید تو خماری بمونین🤪😂
#ارسلان#نیکا#دیانا#متین#ممد#پانیذ#عسل#رضا#مهراب#مهدیس#دپ#رمان#اکیپ#عاشقانه#شکست#مرگ
رمان عشق زوری💔
نیکا: برای من
منشی: بله
نیکا: باشه ممنون
منشی رف منم یکم اتاقو نگاه کردم با وسایلش ور رفتم تا ساعت 5 شد رفتیم و مارو به سمت یه سالن خیلی بزرگ بردن رفتم و روی یهکی از صندلی ها نشستم رئیس اصلی شرکت یکم حرف زد و اسم منو گف بلند شدم و رفتم بالا
میکروفن رو بم دادن و گفتن هر حرفی داری میتونی بزنی
روی سکوی اصلی رفتم که همه شروع کردن به دست زدن
ممنونم از همگی واقعا
من فقط به خاطر یه نفر اینجا کسی که منو عاشق کرد و رف میدونم وقت این حرفا نیس ولی این حقیقتیه که من به اینجا رسیدم
بعد به سمت دروبین هایی که روم زوم بودن نگاهی کردم و گفتم
نمیدونم منو میبینی یا ن ولی به خاطر توعه که من اینجام
بعد به سمت بقیه نگاه کردم که همه دست زدن به جمعیت نگاه میکردم که چشم سمت در ورودی رفت و ارسلانو دیدم نمیدونم خواب بودم یا بیدار همینجور نگاش میکردم که رئیس شرکت گف خانوم فلاحی ممنون میتونید برید
از پله ها اومدم پایین و هرچی نگاه کردم ندبدم گفتم حتما خیالاتی شدم
45 تا کامنت
به نظرتون خیالاتیه یا واقعی یعنی قراره چی بشه😂💜حیحی من که میدونم شما باید تو خماری بمونین🤪😂
#ارسلان#نیکا#دیانا#متین#ممد#پانیذ#عسل#رضا#مهراب#مهدیس#دپ#رمان#اکیپ#عاشقانه#شکست#مرگ
۱۲.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.