پارت ۲۵
پارت ۲۵
#ارن
سرشو تو بغلم قایم کرد
_چیزی شده
_نه چطور
_پس چرا سرتو پایینگرفتی
سرشو اوردم بالا
دیدم لپاش گل انداخته
سرشو گرفتم بردم بالاتر که یهو دیدم یه زخم رو گردنشه
#میکاسا
ارن که زخمو دید فهمیدم که کارم تمومه
ولی خیلی آروم انگشتشو رو زخمم میکشید
یه دفعه دیدم سوزشش قعط شد
دستمو روش کشیدم دیدم دیگه زخمی نیست
_چیکار کردی
_هیچی فقط قدرت رشد بدنو رو تو هم
امتحان کردم... میخواستم مطمئن بشم که احتمال مرگ خیلی کمه
_چیییییییییی🤯اگه میمیردم چی😡
(ادمین:خواهرم چته بزار بدبخت حرفشو بزنه بعد عصبی شو)
_شوخی کردم باهات
_تو غلط میکنی همچین شوخی میکنی
#ارن
یهو پرید روم و تا میخوردم کتکم زد
وقتی کتکش تموم شد رو شکمم چار زاند نشست
_😡
_خالی نشدی
_نه هنوز دلم میخواد بزنمت
_خب بزن
_حال ندارم خستمه
_خب بخواب
_خوابم نمیبره
_چرا😐
دیدم روم دراز کشید سرشو گذاشتم زیر چونم و بغلش کردم
_اخی
_چیه
_چرا آخه انقدر گرمی تو انگار جسبیدی به بخاری
_😂
_واقعا داشتم تو خوال راه میرفتم
_اوهوم
#ارن
سرشو تو بغلم قایم کرد
_چیزی شده
_نه چطور
_پس چرا سرتو پایینگرفتی
سرشو اوردم بالا
دیدم لپاش گل انداخته
سرشو گرفتم بردم بالاتر که یهو دیدم یه زخم رو گردنشه
#میکاسا
ارن که زخمو دید فهمیدم که کارم تمومه
ولی خیلی آروم انگشتشو رو زخمم میکشید
یه دفعه دیدم سوزشش قعط شد
دستمو روش کشیدم دیدم دیگه زخمی نیست
_چیکار کردی
_هیچی فقط قدرت رشد بدنو رو تو هم
امتحان کردم... میخواستم مطمئن بشم که احتمال مرگ خیلی کمه
_چیییییییییی🤯اگه میمیردم چی😡
(ادمین:خواهرم چته بزار بدبخت حرفشو بزنه بعد عصبی شو)
_شوخی کردم باهات
_تو غلط میکنی همچین شوخی میکنی
#ارن
یهو پرید روم و تا میخوردم کتکم زد
وقتی کتکش تموم شد رو شکمم چار زاند نشست
_😡
_خالی نشدی
_نه هنوز دلم میخواد بزنمت
_خب بزن
_حال ندارم خستمه
_خب بخواب
_خوابم نمیبره
_چرا😐
دیدم روم دراز کشید سرشو گذاشتم زیر چونم و بغلش کردم
_اخی
_چیه
_چرا آخه انقدر گرمی تو انگار جسبیدی به بخاری
_😂
_واقعا داشتم تو خوال راه میرفتم
_اوهوم
۳۱.۰k
۳۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.