غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ³
^گفتم اون خیلی پولداره نباید باهاش اونجوری حرف میزدی
_من ازش چندشم میشه
^تو قراره زنش بشی همین و بس
_تو..تو رسما داری منو میفروشی(بغض)
^فکر کردی گریه ت برام مهمه...فردا میاد دنبالت
م..من نمیخوام باهاش ازدواج کنم(گریه) اون چطور میتونه با من همچین کاری کنه...نه این نمیتونه واقعی باشه
داشتم زندگیمو میکردم اصلا یه درصد هم فکر نمیکردم همچین روزی بیاد...من نمیخوام ازدواج کنم از مردا بدم میاد مخصوصا اون مرتیکه پیر چندشش
من همه تلاشمو کردم تا اونشب از خونه برم بیرون حتی در خونه هم قفل بود..،....دنیا از من بدش میاد؟
یا واقعا من بدبختی میارم؟
کاش صبح بیدار نشم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
^ا/ت پاشو صبحونه بخور آماده شو
خلاصه آقای لی اومد و ا/ت و با خودش برد به ویلاش ا/ت تمام مدت تلاش داشت تا فرار کنه
و اینم بگم داستان از این قراره که مامان ا/ت بخاطر پولدار شدن اینکارو میکنه و مرتیکه پیر هم چون مدارکی از گند کاریاش دست بابای ا/ت بوده و الان هم ا/ت میدونه کجاس میخواد اینجوری اونارو ازش بگیره
بلاخره موفق شدم با اینکه میلرزیدم و قلبم تند تند میزد با تمام وجود دویدم به پشتم نگاه نمیکردم و فقط میدویدم تا از اونجا دور شم که خوردم به یکی و افتادم
_آخ پام
سر مو آوردم بالا اوو اینم از اون پولداراس عجب ماشینی
از زبان جونگ کوک:
از اون ویلای کوفتیش اومدم بیرون و میخواستم سوار ماشین بشم که یکی خورد بهم
_آخ پام
جونگ کوک+: تو دیگه کی هستی
_من ازش چندشم میشه
^تو قراره زنش بشی همین و بس
_تو..تو رسما داری منو میفروشی(بغض)
^فکر کردی گریه ت برام مهمه...فردا میاد دنبالت
م..من نمیخوام باهاش ازدواج کنم(گریه) اون چطور میتونه با من همچین کاری کنه...نه این نمیتونه واقعی باشه
داشتم زندگیمو میکردم اصلا یه درصد هم فکر نمیکردم همچین روزی بیاد...من نمیخوام ازدواج کنم از مردا بدم میاد مخصوصا اون مرتیکه پیر چندشش
من همه تلاشمو کردم تا اونشب از خونه برم بیرون حتی در خونه هم قفل بود..،....دنیا از من بدش میاد؟
یا واقعا من بدبختی میارم؟
کاش صبح بیدار نشم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
^ا/ت پاشو صبحونه بخور آماده شو
خلاصه آقای لی اومد و ا/ت و با خودش برد به ویلاش ا/ت تمام مدت تلاش داشت تا فرار کنه
و اینم بگم داستان از این قراره که مامان ا/ت بخاطر پولدار شدن اینکارو میکنه و مرتیکه پیر هم چون مدارکی از گند کاریاش دست بابای ا/ت بوده و الان هم ا/ت میدونه کجاس میخواد اینجوری اونارو ازش بگیره
بلاخره موفق شدم با اینکه میلرزیدم و قلبم تند تند میزد با تمام وجود دویدم به پشتم نگاه نمیکردم و فقط میدویدم تا از اونجا دور شم که خوردم به یکی و افتادم
_آخ پام
سر مو آوردم بالا اوو اینم از اون پولداراس عجب ماشینی
از زبان جونگ کوک:
از اون ویلای کوفتیش اومدم بیرون و میخواستم سوار ماشین بشم که یکی خورد بهم
_آخ پام
جونگ کوک+: تو دیگه کی هستی
۱۶.۷k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.