تونل نور به روایت قدیسان مسیحی – این تابلو که همان تجربه
تونل نور به روایت قدیسان مسیحی – این تابلو که همان تجربه تونل نور در آستانه مرگ را نشان میدهد را یک کشیش مسیحی در ۱۴۱۰ میلادی ترسیم کرده است.
تونل نور
یکی از تجربههای مشترک نزدیک مرگ در طول تاریخ، تجربهای موسوم به تجربه «تونل نور» است. بسیاری از کسانی که از این فضای خاکستری میان مرگ و زندگی بازگشتهاند در گزارش خود از تجربه مواجهه با تونل نوری طولانی و عظیم در مقابل خود خبر دادهاند که در آخرین لحظهها از آن بازگشتهاند. آنها میگویند تا قبل از بازگشت احساس سبکی ویژهای میکردهاند و پس از بازگشت درد شدیدی را احساس کردهاند.
بر اساس یک آمارگیری حدود ۱۵ درصد کسانی که تجربه سکته شدید قلبی داشته و با عملیات احیا به زندگی برگشتهاند چنین تجربهای را پشت سر گذاشتهاند. رد این تجربه را میتوان در متون قدیمیتر نیز دید. در تصویرگریهایی که از آستانه مرگ شده نقشهایی از تونل نور به عنوان آستانه رسم شده که نشان میدهد این تجربه تجربهای مربوط به دوران ما نیست.
بدین ترتیب گاه بدون آنکه پارامترهای بیرونی رایج وجود داشته باشند مغز میتواند دست به تفسیر دیگر نشانهها بزند. برای مثال زمانی که ما خواب میبینیم اعصاب بینایی ما فعال نیستند و نوری را دریافت نمیکنند، بلکه مغز ما است که بر اساس رفتاری که هنوز هم جزئیات آن معلوم نیست شروع به تولید تصاویری در خواب میکند و آن را به صورت بینایی درک میکنیم. همینطور وقتی در بیداری به یاد موضوعی میافتیم و تصویری در ذهنمان شکل میگیرد هیچ محرک بینایی خارجی وجود ندارد، اما مغز ما این تصاویر را میسازد و ما به شکل تصویر آنها را درک میکنیم.
تونل نور
یکی از تجربههای مشترک نزدیک مرگ در طول تاریخ، تجربهای موسوم به تجربه «تونل نور» است. بسیاری از کسانی که از این فضای خاکستری میان مرگ و زندگی بازگشتهاند در گزارش خود از تجربه مواجهه با تونل نوری طولانی و عظیم در مقابل خود خبر دادهاند که در آخرین لحظهها از آن بازگشتهاند. آنها میگویند تا قبل از بازگشت احساس سبکی ویژهای میکردهاند و پس از بازگشت درد شدیدی را احساس کردهاند.
بر اساس یک آمارگیری حدود ۱۵ درصد کسانی که تجربه سکته شدید قلبی داشته و با عملیات احیا به زندگی برگشتهاند چنین تجربهای را پشت سر گذاشتهاند. رد این تجربه را میتوان در متون قدیمیتر نیز دید. در تصویرگریهایی که از آستانه مرگ شده نقشهایی از تونل نور به عنوان آستانه رسم شده که نشان میدهد این تجربه تجربهای مربوط به دوران ما نیست.
بدین ترتیب گاه بدون آنکه پارامترهای بیرونی رایج وجود داشته باشند مغز میتواند دست به تفسیر دیگر نشانهها بزند. برای مثال زمانی که ما خواب میبینیم اعصاب بینایی ما فعال نیستند و نوری را دریافت نمیکنند، بلکه مغز ما است که بر اساس رفتاری که هنوز هم جزئیات آن معلوم نیست شروع به تولید تصاویری در خواب میکند و آن را به صورت بینایی درک میکنیم. همینطور وقتی در بیداری به یاد موضوعی میافتیم و تصویری در ذهنمان شکل میگیرد هیچ محرک بینایی خارجی وجود ندارد، اما مغز ما این تصاویر را میسازد و ما به شکل تصویر آنها را درک میکنیم.
۹۷۷
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.