جهت مخالف
جهت مخالف
پارت۴۵
ادمین ویو:
ات:الو هانا؟
هانا:واقعن فک کردی اونجا میمونم؟!نه بانو
ات خنده ایی کرد
ات:ساعت هفت توی کافهی ohio( همینجوری یه چی نوشتم👀)منتظرم باش
هانا:الان دنبالتن به نظرم...
ات:ساعت هفت
و گوشیشو قطع کرد
خونهی جونگکوک اونقدرا هم افتضاح نشده بود بعد از گشتن ات یعنی هیچ تغییر نکرده بود و این باعث میشد ات خجالت نشه از جونگکوک
کوک:پس میری؟
ات:عاره
کوک:منم باهات میام
ات:چی؟
سرشو از روی گوشیش بلند کرد
ات:کجا میخوای دنبال من راه میوفتی؟
کوک:هرجا بری منم میام
ات:نخیر خطر داره
کوک:من باهات میام و بس تموم شد رف
ات:هوفففف پاشو بیا
بعد از اینکه خواستن برن خونهی جونگکوک اول جونگکوک اسرار کرد که برن و وسایل اتو از عمارت بیارن چون رسما میخواست با ات باشه و باهاش زندگی کنه پس بعد از اینکه وسایلشو اوردن یکم استراحت کردن
ات:برای اینکه با من بیای باید استایلتو روشن بزنی که کسی بهت شک نکنه جئون جونگکوک استایلای دارک میزنه همیشه و این خیلی واضحه
بعد در کمد جونگکوکو باز کرد و بوی عطرش از کمد بیرون اومد جوری که دستای ات روی دستگیره ها شل شد ولی سریع خودشو جمع و جور کرد
شروع کرد به گشتن و جونگکوک منتظر نشست روی تخت
ات:یه لباس روشن داری احیانا؟! عاها پیداش کردم
یه تیشرت سفید اورد بیرون و بعدش یه کت گوتاه سفید استین دار بعد از یکم دیگ کشتن یه شلوار توسی هر برداشت و نیم بوت هم گذاشت کنارشون
ات:هوم عالیه
کوک:خب پس منم برای تو لباس انتخاب میکنم
ات:باشه فقط استایل همیشم نباشه
کوک:باوشه
پارت۴۵
ادمین ویو:
ات:الو هانا؟
هانا:واقعن فک کردی اونجا میمونم؟!نه بانو
ات خنده ایی کرد
ات:ساعت هفت توی کافهی ohio( همینجوری یه چی نوشتم👀)منتظرم باش
هانا:الان دنبالتن به نظرم...
ات:ساعت هفت
و گوشیشو قطع کرد
خونهی جونگکوک اونقدرا هم افتضاح نشده بود بعد از گشتن ات یعنی هیچ تغییر نکرده بود و این باعث میشد ات خجالت نشه از جونگکوک
کوک:پس میری؟
ات:عاره
کوک:منم باهات میام
ات:چی؟
سرشو از روی گوشیش بلند کرد
ات:کجا میخوای دنبال من راه میوفتی؟
کوک:هرجا بری منم میام
ات:نخیر خطر داره
کوک:من باهات میام و بس تموم شد رف
ات:هوفففف پاشو بیا
بعد از اینکه خواستن برن خونهی جونگکوک اول جونگکوک اسرار کرد که برن و وسایل اتو از عمارت بیارن چون رسما میخواست با ات باشه و باهاش زندگی کنه پس بعد از اینکه وسایلشو اوردن یکم استراحت کردن
ات:برای اینکه با من بیای باید استایلتو روشن بزنی که کسی بهت شک نکنه جئون جونگکوک استایلای دارک میزنه همیشه و این خیلی واضحه
بعد در کمد جونگکوکو باز کرد و بوی عطرش از کمد بیرون اومد جوری که دستای ات روی دستگیره ها شل شد ولی سریع خودشو جمع و جور کرد
شروع کرد به گشتن و جونگکوک منتظر نشست روی تخت
ات:یه لباس روشن داری احیانا؟! عاها پیداش کردم
یه تیشرت سفید اورد بیرون و بعدش یه کت گوتاه سفید استین دار بعد از یکم دیگ کشتن یه شلوار توسی هر برداشت و نیم بوت هم گذاشت کنارشون
ات:هوم عالیه
کوک:خب پس منم برای تو لباس انتخاب میکنم
ات:باشه فقط استایل همیشم نباشه
کوک:باوشه
۹۹۴
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.