عشق مخفی پارت ۱۴

تهیونگ: جین اون چوبو بده
جین: بیا
الان تهیونگ افتاد دنبال جیمین
یونگی: هوی به جیمین چیکار داری
جیمینم بدو بدو رفت بغل یونگی
تهیونگ: بیا دیدی توهم غیرتی میشی
جین: مثل اینکه فقط من یه شوهر بیخیال دارم
نامجون: خب تو رو که دنبال نکردن
تهیونگ: عه جین هیونگ وایساااا
جونگکوک: بسه دیگه این تام و جری بازیا. خجالت بکشید همتون بالای بیست و پنج سال سن دارید
تهیونگ: تو حرف نزن که شب برات دارم
جیمین: حوصلم سر رفته
یونگی: اخ قربون حوصلت بشم
تهیونگ: اه اه اوققق
جونگکوک: زهر مار یاد بگیر
تهیونگ: اخ قربون عصبانیتت بشم
نامجون: جین قربون قیافت بشم
همه زدیم زیر خنده
یونگی: وای وای دلم درد گرفت
جیمین: بچه ها پاشید بریم شام بخوریم خدمتکار گفت حاضره
همه: اوکی
ــــــــــــــ بعد از شام ــــــــــــــ
همه حاضر شدیم و رفتیم بار همه یجوری نگامون میکردن بعضیام انگار حسادت میکردن
رفتیم نشستیم سفارش دادیم و مست شدیم
دیدم یونگی جیمینو و نامجون جینو بردن تو اتاقای بار یهو تهیونگ بالا سرم سبز شد
تهیونگ: پاشو وقت تلافیه(مست)
بلندم کرد بردم تو اتاق و....

پرو میشید سه تا پارت اسـ.ـمات پشت هم. موندم چیکار کنم